scalded

جمله های نمونه

1. the samovar fell on mahvash and scalded half of her body
سماور روی مهوش افتاد و نیمی از تن او را سوزاند.

پیشنهاد کاربران

سوختن ، سوختگی
Verb هم هستش
Don't scald yourself with that kettle !!!

بپرس