scalar

/ˈskeɪlər//ˈskeɪlə/

معنی: سنجشمدرج، عددی، نردبانی، قابل سنجش با ترازو
معانی دیگر: (ریاضی) نردک، اسکالر، نردکی، نردی، سنجه ای، وابسته به ترازو، ترازویی، نردبانی شکل، توضیح دادنی بوسیله عددی بر روی ترازو، قابل سنجس با ترازو

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: able to be represented by a position on a line or scale, as temperature or a particular degree of temperature.

(2) تعریف: graduated, as in degrees or stages.
اسم ( noun )
• : تعریف: a quantity that has only magnitude and can be completely expressed on a scale. (Cf. vector.)

جمله های نمونه

1. scalar multiplication
ضرب نردکی

2. A couple of sets of Scalar strings, courtesy of Selectron, will be winging their way to you soon!
[ترجمه گوگل]چند مجموعه از رشته های اسکالر، با حسن نیت از Selectron، به زودی راه خود را به سمت شما خواهند آورد!
[ترجمه ترگمان]دو دسته از سلسله scalar، ادب و نزاکت، به زودی راه خود را با شما باز خواهند کرد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This clearly demonstrates the existence of a scalar curvature singularity on this hypersurface.
[ترجمه گوگل]این به وضوح وجود یک تکینگی انحنای اسکالر را در این ابرسطح نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]این امر نشان دهنده وجود یک نقطه تکین عددی در این hypersurface است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Usually this will be a scalar polynomial curvature singularity, but a large class of significant exceptions occurs.
[ترجمه گوگل]معمولاً این یک تکینگی انحنای چند جمله ای اسکالر خواهد بود، اما کلاس بزرگی از استثناهای قابل توجه رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]معمولا این یک نقطه تکین عددی است، اما طبقه بزرگی از استثناهای قابل توجهی روی می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The most familiar class of singularities are the scalar curvature singularities.
[ترجمه گوگل]آشناترین کلاس تکینگی ها تکینگی های انحنای اسکالر هستند
[ترجمه ترگمان]The کلاس familiar، نقاط عطف عددی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The scalar products met in vector analysis are familiar examples of contraction.
[ترجمه گوگل]محصولات اسکالر که در تحلیل برداری مشاهده می شوند، نمونه های آشنای انقباض هستند
[ترجمه ترگمان]محصولات عددی که در آنالیز vector دیده می شوند نمونه های معمول از انقباض هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Scalar polynomial curvature singularities therefore can not occur.
[ترجمه گوگل]بنابراین تکینگی های انحنای چند جمله ای اسکالر نمی توانند رخ دهند
[ترجمه ترگمان]بنابراین نقاط عطف در چند جمله ای می توانند رخ دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Select one or more scalar properties and press DELETE key.
[ترجمه گوگل]یک یا چند ویژگی اسکالر را انتخاب کنید و کلید DELETE را فشار دهید
[ترجمه ترگمان]یک یا چند مشخصه عددی را انتخاب کرده و DELETE DELETE ID را فشار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Then the formula for the scalar product of angular momentum operators is used to deduce the Schrodinger equation for one particle in spherical coordinate.
[ترجمه گوگل]سپس از فرمول حاصل ضرب اسکالر عملگرهای تکانه زاویه ای برای استنباط معادله شرودینگر برای یک ذره در مختصات کروی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]سپس فرمول برای حاصلضرب عددی عملگر تکانه زاویه ای برای استنباط معادله Schrodinger برای یک ذره در مختصات کروی استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Two types of managed objects exist: scalar and tabular.
[ترجمه گوگل]دو نوع شی مدیریت شده وجود دارد: اسکالر و جدولی
[ترجمه ترگمان]دو نوع از اشیا مدیریت شده وجود دارند: عددی و جدولی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The scalar product of a vector with itself is the square of the magnitude of the vector.
[ترجمه گوگل]حاصل ضرب اسکالر یک بردار با خودش مجذور قدر بردار است
[ترجمه ترگمان]حاصلضرب عددی بردار با خودش مربعی از اندازه بردار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Scalar variable names always begin with a $ sign.
[ترجمه گوگل]نام متغیرهای اسکالر همیشه با علامت $ شروع می شود
[ترجمه ترگمان]نام های متغیر Scalar همیشه با علامت دلار شروع می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Then the matching feasibility of 2-D scalar field achieved by the above algorithm is testified with Mean Square Difference (MSD) criterion.
[ترجمه گوگل]سپس امکان تطبیق میدان اسکالر دو بعدی به دست آمده توسط الگوریتم فوق با معیار میانگین مربعات تفاوت (MSD) گواهی می شود
[ترجمه ترگمان]سپس امکان انطباق میدان اسکالر ۲ - D حاصل از الگوریتم بالا با معیار میانگین مربع (MSD)نشان داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Every time you write to a tied scalar variable, you invoke its STORE() method.
[ترجمه گوگل]هر بار که روی یک متغیر اسکالر گره خورده می نویسید، متد STORE() آن را فراخوانی می کنید
[ترجمه ترگمان]هر بار که به یک متغیر عددی گره خورده می نویسید، از روش فروش آن استفاده می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سنجش مدرج (اسم)
scalar

عددی (صفت)
numeral, numerical, numeric, scalar

نردبانی (صفت)
scalar

قابل سنجش با ترازو (صفت)
scalar

تخصصی

[کامپیوتر] عددی اسکار کمیتی که توسط یک عدد نمایش داده می شود . این کمیت در مقابل ارایه یا فهرست قرار دارد. - مدرج ؛ سنجش ؛ عدد ؛ عددی ؛ اسکالر
[برق و الکترونیک] کمیت عددی، اسکالر
[ریاضیات] اسکالر

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to a scalar
(mathematics, physics) quantity with magnitude and no direction

پیشنهاد کاربران

مرتبه ای، مراتبی ( مثل رابطۀ سلسله مراتبی یا سلسله مراتب )
عدد
scalar ( ریاضی )
واژه مصوب: نرده
تعریف: هر عضو هیأت، در مبحث فضاهای برداری روی یک هیأت
کمیت بدون جهت

بپرس