scaffolding

/ˈskæfəldɪŋ//ˈskæfəldɪŋ/

معنی: چوب بست، داربست، سکوب بندی، چوب بست سازی
معانی دیگر: (معماری) داربست بندی، تخته بندی، چوب بست ها، چفته بندی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: one or more scaffolds at a particular site.

(2) تعریف: materials used in scaffolds.

جمله های نمونه

1. Visitors have complained about the scaffolding that shrouds half the castle.
[ترجمه گوگل]بازدیدکنندگان از داربست هایی که نیمی از قلعه را پوشانده شکایت کرده اند
[ترجمه ترگمان]بازدید کنندگان از داربست که نیمی از قلعه را تشکیل می داد شکوه کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The scaffolding came tumbling down.
[ترجمه گوگل]داربست پایین آمد
[ترجمه ترگمان]چوب بست پایین آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There are several builders working on the scaffolding.
[ترجمه گوگل]چند سازنده روی داربست کار می کنند
[ترجمه ترگمان]چندین تن از سازندگان بر روی داربست کار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The workmen rigged up some tubular scaffolding at once.
[ترجمه گوگل]کارگران به یکباره چند داربست لوله‌ای درست کردند
[ترجمه ترگمان]کارگرها بلافاصله چند تا scaffolding را منفجر کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The statue is currently surrounded by scaffolding.
[ترجمه گوگل]این مجسمه در حال حاضر با داربست احاطه شده است
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر این مجسمه با داربست احاطه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Scaffolding has been erected around the tower.
[ترجمه گوگل]در اطراف برج داربست تعبیه شده است
[ترجمه ترگمان]Scaffolding در اطراف برج ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The scaffolding has been put up in readiness for the repair work on the building.
[ترجمه گوگل]داربست ها برای تعمیرات ساختمان آماده شده است
[ترجمه ترگمان]داربست برای کار تعمیر در ساختمان آماده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Workmen arrived to take down the scaffolding.
[ترجمه گوگل]کارگران آمدند تا داربست ها را پایین بیاورند
[ترجمه ترگمان]کارگران از روی چوب بست بالا رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Scaffolding has been erected around the tower and repair work will start next week.
[ترجمه گوگل]دور تا دور برج داربست کشیده شده و از هفته آینده کار تعمیر آغاز می شود
[ترجمه ترگمان]Scaffolding در اطراف برج برپا شده است و کار تعمیر هفته آینده آغاز خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. If necessary climb the scaffolding yourself to get the lights right.
[ترجمه گوگل]در صورت لزوم خودتان از داربست بالا بروید تا چراغ ها درست شود
[ترجمه ترگمان]اگر لازم باشد از چوب بست بالا بروید تا چراغ ها را روشن کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. And the scaffolding that surrounded the dress circle has now encroached on to the stage.
[ترجمه گوگل]و داربستی که دایره لباس را احاطه کرده بود، اکنون به صحنه رفته است
[ترجمه ترگمان]و داربست که دایره پوشی را احاطه کرده، حالا به صحنه تجاوز کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The wind played on the scaffolding.
[ترجمه گوگل]باد روی داربست بازی می کرد
[ترجمه ترگمان]باد بر پایه داربست بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. That scaffolding looks unstable - get all the building workers off the site immediately.
[ترجمه گوگل]آن داربست ناپایدار به نظر می رسد - همه کارگران ساختمان را فوراً از محل خارج کنید
[ترجمه ترگمان]این داربست ناپایدار به نظر می رسد - تمام کارگران ساختمان را فورا ترک کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The scaffolding, explains Miss Edwards in her book, was improvised from spars and oars.
[ترجمه گوگل]خانم ادواردز در کتابش توضیح می‌دهد که داربست از چوب‌ها و پاروها ساخته شده بود
[ترجمه ترگمان]چوب بست، میس ادواردز را در دفتر خود توضیح می داد، از سنگ های معدنی و پارو در آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چوب بست (اسم)
framework, scaffold, staging, scaffolding

داربست (اسم)
scaffold, stud, trellis, scaffolding, treillage

سکوب بندی (اسم)
scaffolding

چوب بست سازی (اسم)
scaffolding

تخصصی

[عمران و معماری] داربست - چوببست
[ریاضیات] داربست گذاری، داربست، قلاب شدن کوره

انگلیسی به انگلیسی

• system of temporary platforms used by workmen during construction or repair of a building
scaffolding is a temporary framework of poles and boards, used by workmen while they are constructing, repairing, or painting the outside walls of a tall building.

پیشنهاد کاربران

این فقط یک نظر است.
در آموزش scaffolding به معنی پایه ریزی و تعیین چهارچوب یک روش است.
مثل پایه ریزی کردن یا تعیین چهار چوب اینکه چگونه مطلب و موضوعی را میتوان زیر سوال برد .
در روانشناسی خصوصا روانشناسی تحولی به معنی طبقه بندی هست. مرحله ای از یادگیری کودک می باشد
داربست. چوب بست
مثال:
scaffolding blinded the windows
داربست پنجره ها را پوشاند.
scaffolding ( n ) ( sk�fəldɪŋ ) =poles and boards that are joined together to make a structure for workers to stand on when they are working high up on the outside wall
scaffolding
. . ( در آموزش ) ، شیوه ی آموزش پله به پله و مرحله ایی، برای پیشرفت در یادگیری
( در آموزش ) ، روش آموزش پله به پله و مرحله ایی برای پیشرفت در یادگیری
فارسی به هیچ وجه کلمه ای عربی نیست. اعراب پ را به ب تبدیل میکنند نه ف!
در بسیاری از واژاه های فارسی حرف ف برای سادگی تلفظ به ف تبدیل شده است
مثلا گوسفند در اصل گئوسپند بوده . حالا اگر اعراب گئوسپند را گوسفند تبدیل کرده اند چرا گ را کاری نداشته اند؟
تکیه گاه سازی، داربست آموزشی، پشتیبانی آموزشی
هماهنگی واژه خوبی است.
اما خطاب به دوستی که نوشته فارسی را پاس بداریم.
فارسی خود واژه عربی است. چون پ ندارند به صورت فارسی تلفظ می کنند.
پس پارسی را پاس بداریم.
هماهنگی
مفهوم اسکفولدینگ در رشته آموزش:
معلمان زبان با ارائه محتوا، فعالیت ها و مفاهیم قابل درک و معنی دار این جریان آموزش را ادامه می دهند. وقتی که زبان آموزان در شرایط یادگیری اسکفولد ( نظریه ی اسکفولدینگ ) قرار می گیرند و می فهمند که باید خودشان را به سمت یادگیری حرکت دهند
چوب بست، داربست
چارچوب
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس