scabby

/ˈskæbi//ˈskæbi/

معنی: جرب دار، دله دار، گردار، دارای خالهای جرب مانند
معانی دیگر: پوشیده از دله یا کبره، دله گرفته، گر، جرب زده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: scabbier, scabbiest
مشتقات: scabbily (adv.), scabbiness (n.)
• : تعریف: covered with or consisting of scabs; having scabs.

جمله های نمونه

1. He had short trousers and scabby knees.
[ترجمه گوگل]او شلوار کوتاه و زانوهای گال داشت
[ترجمه ترگمان]شلوار کوتاه و knees داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Two scabby males lunged together, fighting at, and then on top of, his feet.
[ترجمه گوگل]دو نر گال دار با هم پرت شدند و به سمت پاهای او و سپس بالای پای او می جنگیدند
[ترجمه ترگمان]دو مرد scabby به هم حمله ور شدند و با هم دعوا کردند و بعد روی پاهایش بلند شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The scabby, festering evil went out of him at the touch of this holy place.
[ترجمه گوگل]با لمس این مکان مقدس، شر گال و چرکین از او بیرون رفت
[ترجمه ترگمان]ای scabby، که در دست این مکان مقدس افتاده بود از او بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They rounded off with a scabby diatribe against the black choir in the Seventh Day Adventist Church whose voices lit the evenings.
[ترجمه گوگل]آن‌ها در مقابل گروه کر سیاه‌پوست در کلیسای ادونتیست‌های روز هفتم که صدایشان شب‌ها را روشن می‌کرد، گرد هم آمدند
[ترجمه ترگمان]آن ها با خشم شدیدی علیه گروه کر سیاه در کلیسای ادونتیست روز هفتم گرد آمدند که صدای آن ها عصرها را روشن می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. How was nose defeated fast and scabby ? Good fast?
[ترجمه گوگل]چگونه بینی سریع و گال خورده شد؟ سریع خوبه؟
[ترجمه ترگمان]دماغ چطور به این سرعت و scabby شکست خورد؟ چه سریع؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. After the operation, is cut heal scabby good?
[ترجمه گوگل]بعد از عمل کات هیل گال خوب است؟
[ترجمه ترگمان]پس از عمل جراحی باید به صورت scabby خوب عمل کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Scabby lesions on pastern, teats, vulva and scrotum.
[ترجمه گوگل]ضایعات گال بر روی پستر، پستانک، فرج و کیسه بیضه
[ترجمه ترگمان]جراحت های ناشی از آسیب مربوط به بخولق، مهبل و بیضه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Scabby lesions were mainly formed on potato surface, which brings economic losses because of reduced marketability of table stock, the value of processing, and seed potato tubers.
[ترجمه گوگل]ضایعات گال عمدتاً روی سطح سیب‌زمینی ایجاد می‌شوند که به دلیل کاهش بازارپسندی انبار، ارزش فرآوری و غده‌های بذری سیب‌زمینی زیان‌های اقتصادی به همراه دارد
[ترجمه ترگمان]ضایعات scabby عمدتا بر روی سطح سیب زمینی تشکیل شده اند که ضررهای اقتصادی را به دلیل کاهش marketability سهام میز، ارزش پردازش و tubers سیب زمینی به ارمغان می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Want to manure the whole place over, scabby soil.
[ترجمه گوگل]می خواهم کل محل را کود بیاوری، خاک گال
[ترجمه ترگمان]می خوای همه جا رو کود کنی، ای خاک scabby
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Does the scabby meeting after fracture disappear?
[ترجمه گوگل]آیا جلسه گال پس از شکستگی ناپدید می شود؟
[ترجمه ترگمان]اون meeting بعد از ناپدید شدن شکستگی داره؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Or young with scabby knees.
[ترجمه گوگل]یا جوان با زانوهای گال
[ترجمه ترگمان]یا جوان با scabby
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She's got me by the jeans - the hand's scabby - she's got some skin disease.
[ترجمه گوگل]او مرا با شلوار جین گرفته است - دستش گال است - او یک بیماری پوستی دارد
[ترجمه ترگمان]اون منو با شلوار جینم گیر اورده - اون scabby داره - یه مقدار بیماری پوستی داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I don't look at the face, only at the scabby hand.
[ترجمه گوگل]من به صورت نگاه نمی کنم، فقط به دست گالیده نگاه می کنم
[ترجمه ترگمان]به صورتش نگاه نمی کنم، فقط در دست scabby
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Results After 10 days of treatment, the facial and oral herpes became dry and scabby, with healing of oral erosion. All patients recovered from herpes zoster without complications after 20 days.
[ترجمه گوگل]نتایج پس از 10 روز درمان، تبخال صورت و دهان خشک و گال شد و فرسایش دهان بهبود یافت همه بیماران پس از 20 روز از هرپس زوستر بدون عارضه بهبود یافتند
[ترجمه ترگمان]نتایج پس از ۱۰ روز درمان، تب خال و دهانی خشک، خشک و کچل شد و فرسایش دهانی همراه داشت تمام بیمارانی که از تب خال تناسلی فارغ التحصیل شده بودند، پس از ۲۰ روز دچار مشکل شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Right eye is facial be equivalent to trigeminal mandible raising distributinging area and on the right side of cervical those who bleb bequeath falls is scabby .
[ترجمه گوگل]چشم راست صورت معادل ناحیه پراکنده بالابرنده فک پایین سه قلو است و در سمت راست دهانه رحم کسانی که وصیت می‌کنند دچار گال می‌شوند
[ترجمه ترگمان]چشم راست شبیه فک trigeminal است که ناحیه distributinging را بالا می برد و در سمت راست گردن کسانی که bleb را رها می کنند کچل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جرب دار (صفت)
scabious, mangy, scabby

دله دار (صفت)
scabious, scabby

گردار (صفت)
scabby

دارای خالهای جرب مانند (صفت)
scabby

انگلیسی به انگلیسی

• covered with scabs; infected with scabies; mean, contemptible
if your skin is scabby, it is covered with scabs.

پیشنهاد کاربران

When cuts, scratches and grazes start to heal, the hard, brown layer that forms over them is called a scab and an area of the body with lots of scabs is scabby:
صفت/ وقتی بریدگی ها، خراش ها و زخم ها شروع به بهبود می کنند، لایه سخت و قهوه ای رنگی که روی آن ها ایجاد می شود دَلَمِه نامیده می شود و ناحیه ای از بدن که پوسته های زیادی دارد، پوسته پوسته می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

Look at your scabby knees!

scabby
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/scabby

بپرس