اسم ( noun )
حالات: say-sos
حالات: say-sos
• (1) تعریف: (informal) the authority or power to make a decision.
- She has the final say-so in the company.
[ترجمه مرسده] او حرف آخر را در شرکت ( کمپانی ) میزند|
[ترجمه گوگل] او در شرکت حرف آخر را می زند[ترجمه ترگمان] او آخرین جمله را در شرکت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: an authoritative judgment or assertion; command.
• (3) تعریف: a personal or unsupported statement or assertion.
- You shouldn't do it on his say-so alone.
[ترجمه گوگل] شما نباید این کار را به خاطر او به تنهایی انجام دهید
[ترجمه ترگمان] تو نباید این کار رو تنهایی انجام بدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] تو نباید این کار رو تنهایی انجام بدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید