saxifrage

/ˈsæksɪfrɪdʒ//ˈsæksɪfrɪdʒ/

معنی: گیاه سنگروی
معانی دیگر: (گیاه شناسی) سفرس، خاراشکن (تیره ی saxifragaceae از راسته ی rosales که دولپه ای هستند)، سفرس

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: any of a number of herbs that bear small yellow, red, or white flowers in low clusters.

جمله های نمونه

1. I saw saxifrages and wild thyme and others that were unfamiliar to me.
[ترجمه گوگل]ساکسیفراژها و آویشن وحشی و چیزهای دیگر را دیدم که برایم ناآشنا بود
[ترجمه ترگمان]I و thyme را دیدم که برای من ناآشنا بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Ingredients: Lotus extract, Saxifrage, Thyme cream, Whitening factor, hydrolyzed collagen, etc.
[ترجمه گوگل]ترکیبات: عصاره نیلوفر آبی، ساکسیفراژ، کرم آویشن، عامل سفید کننده، کلاژن هیدرولیز شده و غیره
[ترجمه ترگمان]مواد لازم: عصاره Lotus، Saxifrage، کرم thyme، فاکتور Whitening، collagen hydrolyzed، و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Species included in the new list include the Sussex Emerald Moth, the sturgeon, floating water plantain and marsh saxifrage.
[ترجمه گوگل]گونه‌های موجود در فهرست جدید شامل پروانه زمردی ساسکس، ماهیان خاویاری، چنار آبی شناور و ساکسیفراژ مردابی هستند
[ترجمه ترگمان]گونه هایی که در این فهرست جدید وجود دارند عبارتند از: Moth Sussex، ماهی خاویار، آب شناور، آب شناور و saxifrage مرداب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The person with busy job can select the plant with stronger vitality, wait like evergreen, saxifrage .
[ترجمه گوگل]فردی که شغل پرمشغله ای دارد می تواند گیاه را با سرزندگی قوی تری انتخاب کند، مانند همیشه سبز، ساکسیفراژ منتظر بماند
[ترجمه ترگمان]فرد با شغل شلوغ می تواند گیاه را با نشاط قوی تر انتخاب کند، مانند همیشه سبز، saxifrage صبر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The person with usual very busy job, can select the plant with stronger vitality, wait like begonia of tree of abdomen of evergreen, saxifrage, Buddha, rings.
[ترجمه گوگل]فردی که شغل معمولی بسیار پرمشغله دارد، می تواند گیاه را با سرزندگی قوی تری انتخاب کند، مانند بگونیای درخت شکم همیشه سبز، ساکسیفراژ، بودا، حلقه ها صبر کند
[ترجمه ترگمان]فرد با شغل بسیار پرمشغله، می تواند گیاه را با سرزندگی بیشتری انتخاب کند، مانند begonia درخت شکم همیشه سبز، saxifrage، بودا و حلقه ها صبر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. And film of Bai Danban scale of yulan magnolia oily beauty contains saxifrage, peony to spend the part such as root and mulberry root.
[ترجمه گوگل]و فیلم از مقیاس بای Danban از زیبایی روغنی yulan مگنولیا حاوی saxifrage، گل صد تومانی به صرف بخشی مانند ریشه و ریشه توت
[ترجمه ترگمان]و فیلم بای Danban از زیبایی oily magnolia شامل saxifrage، گل peony است که بخشی از ریشه root و mulberry را در آن سپری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The person with busy job can select the plant with stronger vitality, wait like begonia of tree of abdomen of evergreen, saxifrage, Buddha, rings.
[ترجمه گوگل]فردی که شغل پرمشغله ای دارد می تواند گیاه را با سرزندگی قوی تری انتخاب کند، مانند بگونیای درخت شکم همیشه سبز، ساکسیفراژ، بودا، حلقه ها صبر کند
[ترجمه ترگمان]فردی که دارای شغل شلوغ است می تواند گیاه را با سرزندگی بیشتری انتخاب کند، مانند begonia درخت شکم همیشه سبز، saxifrage، بودا و حلقه ها صبر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گیاه سنگروی (اسم)
saxifrage

انگلیسی به انگلیسی

• perennial plant that grows on rocky ground

پیشنهاد کاربران

بپرس