1. saw wood
(آمریکا - خودمانی) 1- خوابیدن 2- خرخر کردن
2. a saw tooth
دندانه ی اره
3. crosscut saw
اره ی دوسر
4. dante saw many disembodied souls
دانته ارواح تن آزاد فراوانی را دید.
5. endless saw
اره ی نواری،اره ی مدور
6. frame saw
اره ی کمانی
7. hamlet saw the ghost of his father
هملت روح پدر خود را دید.
8. he saw action in korea
در جنگ کره درگیر بود.
9. he saw me to my car
تا دم ماشین مرا مشایعت کرد.
10. he saw the cat curled up asleep on the bed
او دید که گربه روی تخت چنبر زده و به خواب رفته است.
11. he saw the opportunity of getting rich
او دریافت که فرصت پولدار شدن را دارد.
12. i saw a beauty in the street
خوشگلی را در خیابان دیدم.
13. i saw a beggar gimping along the street
گدائی را دیدم که در راستای خیابان لنگان لنگان راه می رفت.
14. i saw a deer floundering in the swamp
آهویی را دیدم که در باتلاق دست و پا می زد.
15. i saw a drunk
مستی را دیدم.
16. i saw a plank edgeways
تخته ای را از پهلو (از ضخامت و نه از طول یا عرض) دیدم.
17. i saw a train ramming past the station at 90 miles per hour
قطاری را دیدم که باسرعت 90 مایل در ساعت مثل گلوله از جلو ایستگاه رد شد.
18. i saw an arab
عربی را دیدم.
19. i saw an old man hobbling down the street
پیرمردی را دیدم که در خیابان می شلید.
20. i saw birds knifing the autumn sky
پرندگانی را می دیدم که مثل تیر در آسمان پاییزی در پرواز بودند.
21. i saw her home
تا منزلش او را همراهی کردم.
22. i saw her lingering homeward
او را دیدم که سلانه سلانه به خانه می رفت.
23. i saw her on the way to school
در راه مدرسه او را دیدم.
24. i saw her pegging up the stairs
او را دیدم که با کوشش از پله ها بالا می رفت.
25. i saw her profile in the mirror
نیمرخ او را در آینه دیدم.
26. i saw him in a state of poverty
او را در حالت فقر دیدم.
27. i saw him lounging at the bar
او را دیدم که در میخانه لم داده بود.
28. i saw him moseying around the store
او را دیدم که در فروشگاه پرسه می زد.
29. i saw him romping in the living room with his four children
او را دیدم که در اتاق نشیمن با چهار فرزندش جست و خیز می کرد.
30. i saw him twice
دوبار او را دیدم.
31. i saw jamshid
جمشید را دیدم.
32. i saw mehri riding on a white horse
مهری را دیدم که سوار اسب سفیدی بود.
33. i saw soldiers that were piling into the movie house
سربازان را دیدم که دسته جمعی وارد سینما می شدند.
34. i saw some rare birds there
تکه های خوبی در آنجا دیدم.
35. i saw the arab
عربه رو دیدم،عرب را دیدم.
36. i saw the green fields of heaven and the crescent of the new moon
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
37. i saw the loop of the river from afar
من از دور انحنای رودخانه را دیدم.
38. i saw to my confusion that i did not have money for the cab
با دستپاچگی ملتفت شدم که پول تاکسی را ندارم.
39. i saw two thousand jugs mutely expressive
دیدم دوهزار کوزه گویا و خموش
40. i saw two-thousand jugs expressive and still
. . . دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش
41. i saw two-thousand jugs expressive but silent
دیدم دوهزار کوزه گویا و خموش
42. large-toothed saw
اره ی دندانه درشت
43. power saw
اره ی برقی
44. she saw it as her duty
آن را وظیفه ی خود می پنداشت.
45. they saw through his artifice
به حیله ی او پی بردند.
46. to saw a knife through meat
گوشت را اره وار با چاقو بریدن
47. to saw a tune on a fiddle
آهنگی را اره وار با ویولن زدن
48. to saw the air with one's hands
دستان خود را اره وار در هوا حرکت دادن
49. we saw a lot of horses
خیلی اسب دیدیم.
50. we saw car tracks on the snow
روی برف ها جای چرخ اتومبیل دیدیم.
51. we saw his baleful eyes fixed on us
متوجه شدیم که چشمان شرارت بار خود را بر ما دوخته بود.
52. we saw many vacationing japanese
ژاپنی های فراوانی را که در تعطیلات بودند دیدیم.
53. we saw no one
ما کسی را ندیدیم.
54. we saw numerous cases of carelessness with our own eyes
ما موارد عدیدی از بی دقتی را به چشم خود دیدیم.
55. we saw rusted hulks on the beach
ناو لاشه های زنگ زده را در کرانه دیدیم.
56. (khayyam) i saw two thousand jugs expressive and reticent
دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش
57. band saw
اره ی نواری،اره ی تسمه ای
58. a two-handed saw
اره ی دو سر
59. every mother saw her own children in the best light
هریک از مادران فرزندان خود را از آن چه که بودند،بهتر می دید.
60. i soon saw into her true motive
به زودی انگیزه ی راستین او را دریافتم.
61. i soon saw through his lies
به دروغ های او زود پی بردم.
62. julie only saw the elephant from afar
جولی فقط فیل را از دور دید.
63. last week saw a sharp drop in stock prices
هفته ی پیش شاهد سقوط شدید بهای سهام بود.
64. the eighties saw an old world die and a new one come to birth
دهه های هشتاد شاهد مرگ دنیای پیشین و تولد یک دنیای تازه بود.
65. the host saw us off at the door
میزبان،ما را تا دم در مشایعت کرد.
66. we also saw the roman catacombs
سردابه های روم را هم دیدیم.
67. when he saw children smoking, he became quite furious
وقتی دید بچه ها سیگار می کشند سخت عصبانی شد.
68. when he saw enemy tanks, his courage failed him
وقتی که تانک های دشمن را دید دل و جرات او تمام شد.
69. when he saw his father's body he began to sob
وقتی جسد پدرش را دید شروع کرد به هق هق گریستن.
70. when he saw me, he discharged a string of curses
مرا که دید افتاد به فحاشی.