saves

جمله های نمونه

1. armin saves one-fourth of his salary
آرمین یک چهارم حقوق خود را پس انداز می کند.

2. he made two saves
او دوبار از گل خوردن جلوگیری کرد.

3. a stitch in time saves nine
کار بموقع،از خسارت بعدی جلوگیری می کند

پیشنهاد کاربران

نجات دادن و محافظت کردن عزیزان
نجات دادن - محافظت کردن
ذخیره کردن. نگه داشتن
نجات دادن