save one's skin


(عامیانه) جان از مهلکه به در بردن، از خطر جستن، خود را نجات دادن

انگلیسی به انگلیسی

• be saved, protect oneself

پیشنهاد کاربران

جان خود را حفظ کردن
ببخشین اشتباه تایپی بود.
*معادل کُردی
منظورم بود.
معادل ُردب ایناصطلاح میشه:
خوی سه ر فه راز کرد - خُیْ سَرْفَراز کْرْد -
Save someone’s ( own ) skin – meaning save oneself from something dangerous or unpleasant; to rescue one from failure or disaster. ( Collins Dictionary )
خود را از چیزی خطرناک یا ناخوشایند نجات دادن؛ رها کردن خود از شکست یا فاجعه؛ از بحران و مخمصه خود را در امان قرار دادن؛ خود را در برابر دردسر و گرفتاری محافظت کردن.
...
[مشاهده متن کامل]

Example 1: 👇
He'd have done anything to anybody to save his own skin.
اون برای نجات خودش از مخمصه دست به هر کاری با هر کسی بخواد میزنه.
Example 2: 👇
Thanks for bringing me some extra cash—you really saved my skin.
از اینکه پول نقد اضافی برام آوردی ممنونم. واقعاً از دردسر ( مخمصه یا بحران ) نجاتم دادی.
Example 3: 👇
MIKE: Really? I thought I was easy.
TRACY: So did I, but you’re not. You talk so big and tough—and then you write like this. Which is which?
MIKE: I guess I’m both.
TRACY: No—I believe you put the toughness on, to save your skin.
MIKE: You think?
TRACY: Yes. I know a little about that.
MIKE: Do you?
TRACY: Quite a lot.
* The Philadelphia Story - a play by Philip Barry
مایک: واقعا؟ فکر می کردم آدم راحتی هستم.
تریسی: من هم همینطور، اما نیستی. خیلی بزرگ و سخت حرف میزنی و بعد اینجوری مینویسی. معلوم نیست چه جور آدمی هستی؟
مایک: حدس می زنم هر دو باشم.
تریسی: نه - من معتقدم که تو برای محافظت از خودت در برابر خطرات احتمالی این پوسته ی ظاهری سخت رو به تن کردی.
مایک: واقعاً اینطور فکر می کنی؟
تریسی: بله. کمی در مورد اینجور چیزا می دونم.
مایک: جدّی؟
تریسی: خیلی زیاد.
* گفتگوی انتخابی: از نمایشنامه ی #داستان فیلادلفیا، # اثر فیلیپ بری

save one
منابع• https://www.collinsdictionary.com/dictionary/english/save-ones-own-skin-save-ones-skin
Ali
نجات دادن خود از خطر ، مشکل یا دردسر

بپرس