save one's life

انگلیسی به انگلیسی

• save the life of another human being

پیشنهاد کاربران

If you say that someone cannot do something to save their life, you are emphasizing that they do it very badly.
[informal, emphasis]
Winston could not have read the road signs to save his life

...
[مشاهده متن کامل]

یعنی حتی برای نجات جونم هم نمی تونم فلان کار رو انجام بدم از بس که توش بی استعدادم یا خوب نیستم یا غیره. . .
مثل این که بگیم، اگه بکشیمم نمی تونم نقاشی کنم.

منابع• https://www.collinsdictionary.com/dictionary/english/to-save-ones-life
با وجود همه ی تلاش ها، علی رغم همه ی زحمات

بپرس