save one's life
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
دو تا معنی داره
1 - نجات دادن جان کسی
2 - اینقدر در یک زمینه بی استعداد باشی که برای نجات جونت هم نتونی اون کار را انجام بدی . مثلا نقاشی - خطاطی - آشپزی - تعمیرات . . . . . .
1. **Literal Meaning**:
... [مشاهده متن کامل]
- To rescue someone from a life - threatening situation, preventing them from dying.
- Example: *The lifeguard saved the swimmer's life by pulling them out of the water. *
2. **Idiomatic Meaning**:
- Used to emphasize that someone is completely unable to do something, even under extreme pressure or necessity.
- Example: *I couldn't draw to save my life* ( meaning the person is very bad at drawing, no matter how hard they try ) .
AI - deepseek
1 - نجات دادن جان کسی
2 - اینقدر در یک زمینه بی استعداد باشی که برای نجات جونت هم نتونی اون کار را انجام بدی . مثلا نقاشی - خطاطی - آشپزی - تعمیرات . . . . . .
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
یعنی حتی برای نجات جونم هم نمی تونم فلان کار رو انجام بدم از بس که توش بی استعدادم یا خوب نیستم یا غیره. . .
مثل این که بگیم، اگه بکشیمم نمی تونم نقاشی کنم.
با وجود همه ی تلاش ها، علی رغم همه ی زحمات