savant

/səˈvɑːnt//ˈsævənt/

معنی: دانشمند
معانی دیگر: عالم، دانا

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a person of deep learning; scholar.
متضاد: ignoramus
مشابه: scholar

- The work of translation was carried out by savants in the seventeenth century.
[ترجمه smr] کار ترجمه در قرن هفدهم توسط دانشمندان انجام شد
|
[ترجمه گوگل] کار ترجمه توسط دانشمندان در قرن هفدهم انجام شد
[ترجمه ترگمان] کار ترجمه توسط دانشمندان قرن هفدهم توسط دانشمندان انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a person with extraordinary intellectual skill in a limited area or areas despite cognitive disability in other areas.

جمله های نمونه

1. The opinion of savants on the composition of the lunar surface.
[ترجمه گوگل]نظر علما در مورد ترکیب سطح ماه
[ترجمه ترگمان]عقیده دانشمندان بر روی ترکیب بندی سطح ماه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. At the start of his research into savants there were only 50 known cases in the world.
[ترجمه گوگل]در آغاز تحقیقات او در مورد دانشمندان تنها 50 مورد شناخته شده در جهان وجود داشت
[ترجمه ترگمان]در آغاز تحقیقات او به دانشمندان، تنها ۵۰ مورد شناخته شده در جهان وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The secret, almost inaccessible haven where the black-robed savants hoarded the wisdom that sustained the people of Arcadia.
[ترجمه گوگل]پناهگاه مخفی و تقریباً غیرقابل دسترس که در آن علمای سیاه پوش، خردی را که مردم آرکادیا را پشتیبانی می کرد، ذخیره کردند
[ترجمه ترگمان]آن مخفی که تقریبا غیرقابل دسترسی بود، جایی که دانشمندان ردای سیاه حکمت را از خود پنهان کرده بودند که افراد آرکادیا را حفظ می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Autistic intelligence varies widely, from severe retardation to savant syndrome.
[ترجمه گوگل]هوش اوتیسم بسیار متفاوت است، از عقب ماندگی شدید تا سندرم ساوانت
[ترجمه ترگمان]هوش Autistic به طور گسترده ای از عقب ماندگی شدید به سندروم دان منتقل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Most people came up the same result as Savant in the end her reputation was saved.
[ترجمه گوگل]اکثر مردم به همان نتیجه ای رسیدند که ساوانت در نهایت شهرت او حفظ شد
[ترجمه ترگمان]اکثر مردم به همین نتیجه رسیدند که savant در پایان شهرتش ذخیره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. According to the fuckup savant, his exceptional aptitude doesn't make him feel particularly special or different.
[ترجمه گوگل]به گفته فاکاپ دانشمند، استعداد استثنایی او باعث نمی شود که او احساس خاص یا متفاوتی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]با توجه به دانشمند fuckup، استعداد استثنایی او باعث نمی شود که او به طور خاص احساس خاصی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. If for some reason you find an idiot savant that is really, really, really good at SQL but completely incapable of ever learning any other topic, No Hire .
[ترجمه گوگل]اگر به دلایلی یک دانشمند احمق پیدا کردید که واقعاً، واقعاً، واقعاً در SQL خوب است اما کاملاً قادر به یادگیری هیچ موضوع دیگری نیست، No Hire
[ترجمه ترگمان]اگر بنا باشد یک دانشمند احمق را پیدا کنی که واقعا، واقعا، واقعا، واقعا خوب است، اما به هیچ وجه نمی تواند موضوع دیگری را یاد بگیرد، نه کسی را استخدام می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. New Orleans Savant bought a hearse, thinking she would rent it out for 3 over - the - hill - birthday celebrations.
[ترجمه گوگل]نیواورلئان ساوانت یک ماشین نعش کش خرید و فکر می کرد که آن را برای 3 جشن تولد در بالای تپه اجاره خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]نیواورلئان یک جنازه کش خرید و فکر کرد که آن را به مدت ۳ تا جشن تولد بالای تپه اجاره خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The researchers suggest that savant skills may be limited to a small percentage of the normal population in the same way that they are limited to a small percentage of the disabled population.
[ترجمه گوگل]محققان پیشنهاد می‌کنند که مهارت‌های دانشمند ممکن است به درصد کمی از جمعیت عادی محدود شود، همان‌طور که به درصد کمی از جمعیت ناتوان محدود می‌شود
[ترجمه ترگمان]محققان پیشنهاد می کنند که مهارت های savant ممکن است محدود به درصد کمی از جمعیت عادی شوند و به درصد کوچکی از جمعیت معلول محدود شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In those situations, savant syndrome may appear.
[ترجمه گوگل]در آن شرایط، سندرم ساوانت ممکن است ظاهر شود
[ترجمه ترگمان]در این شرایط، ممکن است که این سندروم savant ظاهر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. An "idiot savant" is an individual who is a genius in a particular skill, but strikingly deficient in all other skills.
[ترجمه گوگل]یک "آشکار احمق" فردی است که در یک مهارت خاص نابغه است، اما در سایر مهارت ها به طرز چشمگیری ناتوان است
[ترجمه ترگمان]یک \"دانشمند احمق\" فردی است که در مهارت خاصی یک نابغه است، اما در تمام مهارت های دیگر کاملا ناقص است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Do you suppose that the real savant addresses himself stupidly to the mere individual?
[ترجمه گوگل]آیا تصور می کنید که دانشمند واقعی خود را احمقانه به یک فرد صرف خطاب می کند؟
[ترجمه ترگمان]آیا تصور می کنید که دانشمند واقعی خود را ابلهانه خطاب به شخص تنها خطاب می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Descriptions of savant syndrome appear in the scientific literature as early as 178
[ترجمه گوگل]توصیف سندرم ساوانت در ادبیات علمی در اوایل سال 178 ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]توضیحات مربوط به سندروم savant در متون علمی به صورت ۱۷۸ در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Any who dare touch a savant without that permission immediately forfeits their life, this of course does not hold true for other savants, for they usually avoid contact with eachother anyway.
[ترجمه گوگل]هرکسی که بدون این اجازه جرات دست زدن به یک دانشمند را داشته باشد بلافاصله جان خود را از دست می دهد، البته این در مورد سایر علما صدق نمی کند، زیرا آنها معمولاً به هر حال از تماس با یکدیگر اجتناب می کنند
[ترجمه ترگمان]هر کس که جرئت کند به یک دانشمند دست یابد، بدون آن که بی درنگ به زندگی آن ها اجازه دهد، این درس برای دانشمندان دیگر صادق نیست زیرا معمولا از تماس با یکدیگر پرهیز می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دانشمند (اسم)
scholar, oracle, litterateur, erudite, scientist, savant, pundit, sapient

انگلیسی به انگلیسی

• scholar, learned person, wise and educated person

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: A person of profound knowledge or learning, especially in a specific area 📚
🔍 مترادف: Scholar
✅ مثال: The savant amazed everyone with his knowledge of ancient history.
A “savant” is a term used to describe someone who has exceptional intelligence or talent in a specific area, often with a focus on intellectual abilities.
کسی که دارای هوش یا استعداد استثنایی در یک زمینه خاص است، اغلب با تمرکز بر توانایی های فکری استفاده می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

نابغه
مثال؛
He’s a musical savant, able to play complex pieces on the piano without sheet music.
In a conversation about prodigies, someone might mention, “There are savants who can perform complex calculations in their heads. ”
A person discussing exceptional abilities might say, “Savants have a unique way of processing information that sets them apart. ”

ممکنه به دانشمندانی اشاره کنه که ناتوانی های ذهنی داشتند اما در موضوعاتی استعداد خاصی داشتند.
نابغه
دانشمند نما

بپرس