savagely


وحشیانه، بیرحمانه

جمله های نمونه

1. the prisoners were treated savagely
با زندانیان وحشیانه رفتار شد.

2. He snarled savagely at her.
[ترجمه گوگل]به طرز وحشیانه ای به او خرخر کرد
[ترجمه ترگمان]او وحشیانه به طرف او غرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The writing is brutally tough and savagely humorous.
[ترجمه گوگل]نوشته به طرز وحشیانه ای سخت و به طرز وحشیانه ای طنز است
[ترجمه ترگمان]نوشتن وحشیانه و وحشیانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was savagely attacked and beaten.
[ترجمه گوگل]او مورد حمله وحشیانه قرار گرفت و مورد ضرب و شتم قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]وحشیانه حمله کرد و کتک خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The roses had been pruned back savagely.
[ترجمه گوگل]گل های رز به طرز وحشیانه ای هرس شده بودند
[ترجمه ترگمان]گل های سرخ وحشیانه برگشته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The youths were described as uncivilised barbarians who savagely attacked innocent victims.
[ترجمه گوگل]این جوانان به عنوان بربرهای غیرمتمدن توصیف شدند که وحشیانه به قربانیان بی گناه حمله کردند
[ترجمه ترگمان]جوانان به عنوان uncivilised uncivilised توصیف شدند که وحشیانه به قربانیان بی گناه حمله کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The child had been brutally/savagely beaten.
[ترجمه گوگل]کودک به طرز وحشیانه/وحشیانه ای مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود
[ترجمه ترگمان]کودک وحشیانه و وحشیانه کتک زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The royal family is now being caricatured as savagely as it has ever been.
[ترجمه گوگل]خانواده سلطنتی اکنون مانند همیشه به طرز وحشیانه ای کاریکاتور می شوند
[ترجمه ترگمان]خانواده سلطنتی حالا مثل همیشه با خشونت رفتار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was savagely attacked and sustained severe injuries from which he subsequently died.
[ترجمه گوگل]او مورد حمله وحشیانه قرار گرفت و جراحات شدیدی متحمل شد که متعاقباً درگذشت
[ترجمه ترگمان]وی وحشیانه مورد حمله قرار گرفت و متحمل جراحاتی شد که پس از آن درگذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Manu's friend resists and is savagely beaten up.
[ترجمه گوگل]دوست مانو مقاومت می کند و به طرز وحشیانه ای مورد ضرب و شتم قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]دوست manu مقاومت می کند و وحشیانه کتک می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But then she jerked her horse around savagely, and wheeled off with her escort in pursuit.
[ترجمه گوگل]اما سپس اسبش را به طرز وحشیانه ای به اطراف تکان داد و با اسکورتش در تعقیب چرخید
[ترجمه ترگمان]اما بعد با عصبانیت اسبش را به کناری کشید و با اسکورت او را تعقیب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We have restored the hospital building programme so savagely cut by Labour at the end of their last term of office.
[ترجمه گوگل]ما برنامه ساختمان بیمارستان را به طرز وحشیانه‌ای توسط حزب کارگر در پایان آخرین دوره کارشان قطع کرده‌ایم
[ترجمه ترگمان]ما برنامه ساخت بیمارستان را به نحوی وحشیانه از سوی حزب کارگر در پایان ترم آخر خود بازسازی کرده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A savagely funny double header providing some of the answers!
[ترجمه گوگل]یک سربرگ دوتایی خنده دار وحشیانه که برخی از پاسخ ها را ارائه می دهد!
[ترجمه ترگمان]یک سر دو سر سخت خنده دار که بعضی از پاسخ ها را ارائه می دهد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Martin, growling savagely at the yobs, daring them to interfere.
[ترجمه گوگل]مارتین، به طرز وحشیانه‌ای در یوب‌ها غر می‌زند و به آنها جرات می‌دهد که دخالت کنند
[ترجمه ترگمان]مارتین که وحشیانه می غرید و وحشیانه می غرید، جرات نمی کرد آن ها را درگیر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She was chewing savagely on something, making nasal snarling sounds as she ripped the thing apart with her sharp teeth.
[ترجمه گوگل]او به طرز وحشیانه ای چیزی را می جوید، در حالی که با دندان های تیزش آن چیز را از هم جدا می کرد، صداهای خرخر بینی می داد
[ترجمه ترگمان]در حالی که با دندان های تیز و تیزش آن را از هم جدا می کرد، صدای غرشی از بینی به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• wildly, in an untamed manner; barbarically, in an uncivilized manner; cruelly, fiercely; ruthlessly, brutally; angrily, furiously

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : savage
✅️ اسم ( noun ) : savage / savagery
✅️ صفت ( adjective ) : savage
✅️ قید ( adverb ) : savagely

بپرس