1. Sauteed quail livers with Madeira sauce are notorious in this regard.
[ترجمه گوگل]جگر بلدرچین سرخ شده با سس مادیرا از این نظر بدنام است
[ترجمه ترگمان]کبد Sauteed با سس Madeira در این زمینه بدنام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کبد Sauteed با سس Madeira در این زمینه بدنام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. His cilantro-laced sauteed shrimp, piquant goat-cheese salad and tender smoked salmon fettuccine are heavenly enough.
[ترجمه گوگل]میگوی سرخ شده با گشنیز، سالاد پنیر بز تند و فتوکسین ماهی سالمون دودی لطیف او به اندازه کافی بهشتی هستند
[ترجمه ترگمان]shrimp که در cilantro laced شده بود، سالاد و سالاد ماهی قزل آلا شده و فتوچینی ماهی سالمون دودی به اندازه کافی بهشتی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]shrimp که در cilantro laced شده بود، سالاد و سالاد ماهی قزل آلا شده و فتوچینی ماهی سالمون دودی به اندازه کافی بهشتی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Serve steaks topped with sauteed mushrooms and Parsnip Fries.
[ترجمه گوگل]استیک ها را با قارچ تفت داده شده و سیب زمینی سرخ کرده سرو کنید
[ترجمه ترگمان]گوشت کبابی با قارچ های سمی و سیب زمینی سرخ کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]گوشت کبابی با قارچ های سمی و سیب زمینی سرخ کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Today the sauteed scallops with yucca pancakes, I recommend.
[ترجمه گوگل]امروز دلمه های سرخ شده با پنکیک یوکا را توصیه می کنم
[ترجمه ترگمان]امروز، the sauteed با کلوچه yucca، توصیه می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]امروز، the sauteed با کلوچه yucca، توصیه می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Variation: Substitute 8 ounces finely chopped fresh mushrooms, sauteed until browned in one tablespoon oil, for dried mushrooms.
[ترجمه گوگل]تنوع: 8 اونس قارچ تازه ریز خرد شده را که در یک قاشق غذاخوری روغن تفت داده شده است، جایگزین قارچ های خشک کنید
[ترجمه ترگمان]variation: به نیروی ۸ گرم، قارچ تازه، sauteed، تا وقتی که در یک قاشق چایخوری یک قاشق چایخوری یک قاشق چایخوری نقره، برای قارچ خشک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]variation: به نیروی ۸ گرم، قارچ تازه، sauteed، تا وقتی که در یک قاشق چایخوری یک قاشق چایخوری یک قاشق چایخوری نقره، برای قارچ خشک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Place the sauteed foie gras immediately on greens and drizzle the blackberry vinaigrette over.
[ترجمه گوگل]فوی گرای سرخ شده را بلافاصله روی سبزی ها قرار دهید و وینگرت شاه توت را بریزید
[ترجمه ترگمان]این خوراک جگر چرب را بلافاصله روی سبزیجات و نم نم باران خورده ای قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این خوراک جگر چرب را بلافاصله روی سبزیجات و نم نم باران خورده ای قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. To serve, place sauteed bread rounds on warm plates and arrange birds on top.
[ترجمه گوگل]برای سرو، گردهای نان سرخ شده را روی بشقاب های گرم قرار دهید و پرندگان را روی آن بچینید
[ترجمه ترگمان]برای خدمت، sauteed را روی صفحات گرم قرار دهید و پرنده ها را در بالای آن قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای خدمت، sauteed را روی صفحات گرم قرار دهید و پرنده ها را در بالای آن قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Garnish with tropical fruits and sauteed wild mushrooms, if desired.
[ترجمه گوگل]در صورت تمایل با میوه های استوایی و قارچ های وحشی سرخ شده تزئین کنید
[ترجمه ترگمان]Garnish با میوه های استوایی و قارچ های وحشی، اگر مطلوب باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Garnish با میوه های استوایی و قارچ های وحشی، اگر مطلوب باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. She sauteed veal and peppers, preparing a mixed salad while the pan simmered.
[ترجمه گوگل]او گوشت گوساله و فلفل را تفت داد و یک سالاد مخلوط تهیه کرد در حالی که تابه می جوشید
[ترجمه ترگمان]در حالی که ماهی تابه داغ می شد، گوشت گوساله و فلفل را آماده می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در حالی که ماهی تابه داغ می شد، گوشت گوساله و فلفل را آماده می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Lettuce, tomato, grilled sauteed mushrooms, freshly made guacamole and Swiss cheese on a baguette.
[ترجمه گوگل]کاهو، گوجه فرنگی، قارچ کبابی کبابی، گواکاموله تازه و پنیر سوئیسی روی باگت
[ترجمه ترگمان]گوجه فرنگی، گوجه فرنگی، قارچ گریل شده، پنیر تازه ساخته شده و پنیر سوئیسی در یک baguette
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]گوجه فرنگی، گوجه فرنگی، قارچ گریل شده، پنیر تازه ساخته شده و پنیر سوئیسی در یک baguette
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. 'Think of sauteed breadfruit as a platform for any kind of cuisine or flavor, ' she says.
[ترجمه گوگل]او میگوید: «میوه نان سرخ شده را به عنوان بستری برای هر نوع غذا یا طعمی در نظر بگیرید»
[ترجمه ترگمان]او می گوید به of breadfruit بعنوان یک پلت فرم برای هر نوع غذا یا طعم فکر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او می گوید به of breadfruit بعنوان یک پلت فرم برای هر نوع غذا یا طعم فکر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Our farmyard serves many village's specialties. For example, Sauteed fresh water shrimps.
[ترجمه گوگل]حیاط مزرعه ما غذاهای تخصصی بسیاری از روستاها را ارائه می دهد به عنوان مثال، میگوهای آب شیرین سرخ شده
[ترجمه ترگمان]حیاط ما دارای تخصص های بسیاری است برای مثال، sauteed shrimps آب شیرین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حیاط ما دارای تخصص های بسیاری است برای مثال، sauteed shrimps آب شیرین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Waiter: Alright. And would you like to add sauteed mushrooms and bell peppers on top?
[ترجمه گوگل]گارسون: باشه و آیا می خواهید قارچ و فلفل دلمه ای تفت داده شده را روی آن اضافه کنید؟
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت: بسیار خوب می خواهید قارچ sauteed و فلفل دلمه ای بر روی آن ها اضافه کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت: بسیار خوب می خواهید قارچ sauteed و فلفل دلمه ای بر روی آن ها اضافه کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Serve from baking dish, with a side dish of sauteed spinach or chard.
[ترجمه گوگل]از ظرف پخت، همراه با ظرف جانبی اسفناج سرخ شده یا شاتوت سرو کنید
[ترجمه ترگمان]این غذا را از بشقاب پخت، با یک غذای جانبی اسفناج و یا chard سرو کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این غذا را از بشقاب پخت، با یک غذای جانبی اسفناج و یا chard سرو کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. But seeing the little fellow lying there in sauce, sauteed, was a bit much.
[ترجمه گوگل]اما دیدن هموطن کوچولویی که با سس دراز کشیده بود، کمی زیاد بود
[ترجمه ترگمان]اما دیدن آن مرد کوچک که در سس یل افتاده بود، کمی بیش از حد معمول بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما دیدن آن مرد کوچک که در سس یل افتاده بود، کمی بیش از حد معمول بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید