saute

/ˈsoʊteɪ//ˈsəʊteɪ/

معنی: در روغن سرخ کرده، سرخ کردن
معانی دیگر: درمورد غذا در روغن سر  کرده، سر  کردن

جمله های نمونه

1. Saute the onions for five minutes.
[ترجمه مریم ربیعی] پیاز را به مدت ۵ دقیقه سرخ کنید .
|
[ترجمه Pegah] پیاز رو برای ۵ دقیقه تفت بده
|
[ترجمه محمد مهدی] پیاز ها را پنج دقیقه تفت دهید ( سرخ کنید )
|
[ترجمه گوگل]پیازها را پنج دقیقه تفت دهید
[ترجمه ترگمان] تا ۵ دقیقه دیگه پیاز جمع کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Saute & 1 & the onions for five minutes.
[ترجمه گوگل]1 عدد و پیازها را به مدت پنج دقیقه تفت دهید
[ترجمه ترگمان]Saute & ۱ onions را به مدت ۵ دقیقه نگه دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Saute garlic and onion until onion is translucent. Add shrimp, salt and freshly ground black pepper to taste.
[ترجمه گوگل]سیر و پیاز را تفت دهید تا پیاز شفاف شود میگو، نمک و فلفل سیاه تازه آسیاب شده را برای طعم دادن اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]سیر و پیاز خرد شده تا پیاز که پیاز خرد می شود میگو، نمک و فلفل سیاه تازه را به سلیقه اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Add onion to pan and saute until lightly brown.
[ترجمه هومن] پیازبه ماهیتابه اضافه شود و تا زمان قهوه ای رنگ شدن سرخ شود
|
[ترجمه گوگل]پیاز را به ماهیتابه اضافه کنید و تفت دهید تا کمی قهوه ای شود
[ترجمه ترگمان]پیاز را به pan و saute اضافه کنید تا قهوه ای روشن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. When hot, add onions and saute until tender.
[ترجمه گوگل]وقتی داغ شد پیاز را اضافه کنید و تفت دهید تا نرم شود
[ترجمه ترگمان]زمانی که گرم است، پیاز و saute را تا زمانی که نرم می شود، اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Saute in remaining oil until browned on the outside and cooked through, about 4 minutes per side over moderate heat.
[ترجمه گوگل]در روغن باقیمانده تفت دهید تا بیرون آن قهوه ای شود و کاملا پخته شود، از هر طرف حدود 4 دقیقه روی حرارت ملایم
[ترجمه ترگمان]Saute در نفت باقی مانده تا زمانی که در بیرون پخته شود و پخته شود، حدود ۴ دقیقه در هر طرف با حرارت متوسط پخته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In a heavy bottomed saucepan, heat oil and saute bacon, pearl onions, and mushrooms until lightly browned.
[ترجمه گوگل]در یک قابلمه با کف سنگین، روغن را حرارت دهید و بیکن، پیاز مروارید و قارچ را تفت دهید تا کمی قهوه ای شود
[ترجمه ترگمان]در یک ماهی تابه سنگین، روغن داغ و گوشت خوک، پیاز و قارچ و قارچ تا وقتی که به آرامی قهوه ای شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. While boar is cooking, saute mushrooms in remaining 1 tablespoon of butter until lightly golden brown; set aside.
[ترجمه گوگل]در حالی که گراز در حال پختن است، قارچ ها را در 1 قاشق غذاخوری کره باقی مانده تفت دهید تا کمی طلایی شود کنار گذاشتن
[ترجمه ترگمان]در حالی که گراز در حال پختن است، قارچ را در ۱ قاشق سوپ خوری کره را تا زمانی که قهوه ای طلایی آرام باشد، saute و کنار بگذارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In a large saute pan or wok, over medium-high, heat sesame oil until hot.
[ترجمه گوگل]روغن کنجد را در یک تابه بزرگ یا واک، روی حرارت متوسط ​​رو به بالا، حرارت دهید تا داغ شود
[ترجمه ترگمان]در یک saute بزرگ، روغن کنجد - بالا تا گرم، روغن کنجد - بالا را حرارت دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In remaining oil, saute onions, peppers, fresh ginger, cayenne pepper, curry powder and coriander until golden.
[ترجمه گوگل]در روغن باقیمانده، پیاز، فلفل، زنجبیل تازه، فلفل قرمز، پودر کاری و گشنیز را تفت دهید تا طلایی شوند
[ترجمه ترگمان]در نفت باقی مانده، پیاز، فلفل، زنجبیل تازه، فلفل قرمز، پودر کاری و گشنیز تا زمان طلائی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. While beets are cooking, in a small skillet, saute onion in remaining 1 tablespoon butter until soft but not browned.
[ترجمه گوگل]در حالی که چغندر در حال پختن است، در یک تابه کوچک، پیاز را با 1 قاشق غذاخوری کره باقی مانده تفت دهید تا نرم شود اما قهوه ای نشود
[ترجمه ترگمان]در حالی که beets در حال پخت غذا هستند، در یک ماهی تابه کوچک، پیاز را در یک قاشق سوپ خوری روغن ماهی بپزید تا نرم اما سیاه نشود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In a large, heavy bottomed pot, saute duck in remaining 2 tablespoons oil until golden brown.
[ترجمه گوگل]در یک قابلمه بزرگ و کف سنگین، اردک را در 2 قاشق غذاخوری روغن باقی مانده تفت دهید تا قهوه ای طلایی شود
[ترجمه ترگمان]در یک قابلمه بزرگ بزرگ، duck را در ۲ قاشق سوپ خوری روغن خوری تا زمان قهوه ای طلایی سرخ کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. While parsnips are cooking, in a small skillet, saute onion and saffron in butter until soft but not browned.
[ترجمه گوگل]در حالی که جعفری در حال پختن است، در یک تابه کوچک پیاز و زعفران را در کره تفت دهید تا نرم شود اما قهوه ای نشود
[ترجمه ترگمان]در حالی که parsnips در حال پختن غذا هستند، در یک ماهی تابه کوچک، پیاز و زعفران را تا زمانی که نرم اما نه سوخته می شود، به صورت کره در می آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Place in a saute pan, skin side down.
[ترجمه گوگل]در یک ماهیتابه تفت داده شده به سمت پایین قرار دهید
[ترجمه ترگمان]در یک ماهی تابه سرخ قرار دهید و قسمت پوست را به پایین بکشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. To make sauce, in a saucepan, saute shallots and mushrooms in 2 tablespoons butter until golden brown.
[ترجمه گوگل]برای تهیه سس، در قابلمه ای موسیر و قارچ را در 2 قاشق غذاخوری کره تفت دهید تا قهوه ای طلایی شود
[ترجمه ترگمان]برای ایجاد سس در ماهی تابه، shallots و قارچ را در ۲ قاشق سوپ خوری تا زمان قهوه ای طلایی بجوشانید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

در روغن سرخ کرده (صفت)
saute

سرخ کردن (فعل)
fry, roast, broil, saute, rose, make red, redden, ruddy, roast brown

انگلیسی به انگلیسی

• pan-fried food, food that is lightly fried in butter or fat
fry lightly in butter or fat, pan-fry
lightly fried in butter or fat, pan-fried

پیشنهاد کاربران

saut� 2 ( adj ) e. g. saut� potatoes
saute
saut� 1 ( v ) ( soʊˈteɪ ) =to fry food quickly in a little hot fat
saute
سرخ کردن، تفت دادن
تفت دادن
سرخ کردن

بپرس