sausage

/ˈsɒsədʒ//ˈsɒsɪdʒ/

معنی: سوسیس، سوسیگ، روده محتوی گوشت چرخ شده
معانی دیگر: روده محتوی گوشت چر  شده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: sausagelike (adj.)
• : تعریف: a meat preparation made by filling an animal intestine or similar casing with a seasoned mixture of minced beef, pork, or the like.

جمله های نمونه

1. a sausage roll
یک لوله (یا عدد) سوسیس

2. a link of sausage
یک قطعه سوسیس

3. She sliced off a piece of sausage.
[ترجمه مریم جون⚘] او یک تکه از سوسیس را قطعه قطعه کرد
|
[ترجمه معراج خسروگردی] او یه تیکه سوسیس را تکه کرده
|
[ترجمه گوگل]او یک تکه سوسیس را برش داد
[ترجمه ترگمان] اون یه تیکه کالباس رو تیکه تیکه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Mould the sausage meat into little balls.
[ترجمه گوگل]گوشت سوسیس را به صورت گلوله های کوچک قالب بزنید
[ترجمه ترگمان]گوشت سوسیس را در تخم های کوچک فرو کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The sausage is also sold pre-packed in slices.
[ترجمه گوگل]سوسیس به صورت برش‌های بسته‌بندی شده نیز فروخته می‌شود
[ترجمه ترگمان]همچنین سوسیس به صورت قبل از بسته بندی فروخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He claimed that the school was like a sausage machine, only interested in exam results.
[ترجمه گوگل]او ادعا می کرد که مدرسه مانند یک دستگاه سوسیس و کالباس است و فقط به نتایج امتحانات علاقه مند است
[ترجمه ترگمان]او ادعا کرد که این مدرسه مانند یک ماشین سوسیس است که تنها به نتایج امتحانات علاقمند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He dropped his sausage on the pavement and someone's dog ate it, mustard and all.
[ترجمه گوگل]سوسیسش را روی سنگفرش انداخت و سگ یکی آن را خورد، خردل و همه چیز
[ترجمه ترگمان]سوسیس را روی زمین انداخت و سگ کسی آن را خورد، خردل و همه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The knife for cutting sausage was sitting in the sink.
[ترجمه گوگل]چاقوی بریدن سوسیس داخل سینک نشسته بود
[ترجمه ترگمان]چاقو برای بریدن کالباس در ظرف شویی نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The sausage was very highly seasoned.
[ترجمه گوگل]سوسیس بسیار چاشنی بود
[ترجمه ترگمان]سوسیس به شدت seasoned شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Then you literally cut the sausage down the middle.
[ترجمه گوگل]سپس سوسیس را به معنای واقعی کلمه از وسط برش می دهید
[ترجمه ترگمان] پس به معنای واقعی کالباس رو از وسط ببر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. As he took it off he remembered the sausage and treacle tart in his pocket.
[ترجمه گوگل]همانطور که آن را در می آورد به یاد سوسیس و تارت سوسیس در جیبش افتاد
[ترجمه ترگمان]وقتی آن را برداشت سوسیس و کلوچه مربایی را در جیبش به یاد آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Foodstuff varies from fried egg and chips to sausage rolls and sponge cakes.
[ترجمه گوگل]مواد غذایی از تخم مرغ سرخ شده و چیپس گرفته تا رول سوسیس و کیک اسفنجی متفاوت است
[ترجمه ترگمان]foodstuff از تخم مرغ و چیپس برای سوسیس و کیک اسفنجی فرق دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Too many racecourses offer stale sausage rolls and queues for the Portaloo.
[ترجمه گوگل]تعداد زیادی از زمین‌های مسابقه، سوسیس‌های قدیمی و صف‌هایی برای Portaloo ارائه می‌دهند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از racecourses sausage، sausage و queues را برای the عرضه می دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Abba were a sausage on the cream cake of pop.
[ترجمه گوگل]عبا سوسیس روی کیک خامه ای پاپ بود
[ترجمه ترگمان] گروه \"گروه\" هم سوسیس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Flatten into a sausage shape and put 2 pieces of meat on to each kebab.
[ترجمه گوگل]به شکل سوسیس پهن کنید و روی هر کباب 2 تکه گوشت بچینید
[ترجمه ترگمان]Flatten به شکل کالباس سازی درآمد و ۲ قطعه گوشت را به هریک از kebab اضافه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سوسیس (اسم)
frank, banger, sausage, wiener, hot dog, frankfurter, red-hot, toad-in-the-hole

سوسیگ (اسم)
sausage

روده محتوی گوشت چرخ شده (اسم)
sausage

انگلیسی به انگلیسی

• seasoned minced meat which is stuffed into a tubular casing and formed into links
sausage is finely minced meat which is mixed with other ingredients and put into a thin casing like a tube.
a sausage is a tube-shaped piece of minced meat.

پیشنهاد کاربران

sausage ( n ) ( sɔsɪdʒ ) =a mixture of finely chopped meat, fat, bread, etc. in a long tube of skin, cooked and eaten whole or served cold in thin slices
sausage
"Sausage" can sometimes be used as slang to refer to a person's penis. It is a colloquial and informal term used in certain contexts.
گاهی اوقات می توان از "این کلمه" به عنوان اصطلاح عامیانه برای اشاره به آلت تناسلی یک مرد استفاده کرد. این یک اصطلاح محاوره ای و غیر رسمی است که در شرایط خاص استفاده می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

Sausage don't count= ساک زدن حساب نمیشه
Sausage=ساک زدن ( در سریال بیریکینگ بد )
Sausage : سوسیس
مثال :
- I'm eating apple
Come and eat this. its sausage, it is specifically for you
( کینگ امپراطور استاد علیرضا باقری خداوندگار احساس و پادشاه اینستا )

سوسیس
a kind of meat that we make hot dog with it
سوسیس

بپرس