saury

/ˈsɔːriː//ˈsɔːrɪ/

(جانورشناسی) ساری (ماهی دراز پوز و باریک بدن از تیره ی scomberesocidae و راسته ی atheriniformes)، ماهی باریک اندام ودراز منقار اقیانوس اطلس

جمله های نمونه

1. Saury, whole or in pieces, but not minced, prepared or preserved, frozen.
[ترجمه گوگل]سوری، کامل یا تکه‌ای، اما خرد نشده، آماده یا نگهداری شده، منجمد
[ترجمه ترگمان]خرد شده، کامل، یا تکه تکه، اما نه خرد شده، آماده، یا ثابت مانده، یخ زده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I also chose the saury, it was his.
[ترجمه گوگل]من هم سوری را انتخاب کردم، مال او بود
[ترجمه ترگمان]، من the رو هم انتخاب کردم اون مال اون بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Saury, whole or in pieces, but not minced, prepared or preserved, canned.
[ترجمه گوگل]سوری، کامل یا به صورت تکه‌ای، اما خرد نشده، آماده یا نگهداری شده، کنسرو شده
[ترجمه ترگمان]Saury، کامل، یا تکه تکه، اما نه خرد شده، آماده، کنسرو شده، کنسرو شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Saury fishery is an important fishery in the Northwest Pacific. Now there are four countries and regions engaged in the fishery.
[ترجمه گوگل]ماهیگیری Saury یک ماهیگیری مهم در شمال غربی اقیانوس آرام است اکنون چهار کشور و منطقه درگیر شیلات هستند
[ترجمه ترگمان]ماهیگیری Saury در شمال غربی اقیانوس آرام یک صنعت ماهیگیری مهم است اکنون چهار کشور و مناطق درگیر در صنعت ماهیگیری وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We manege yellow-fin tuna, ribbon fish, pomfret, sea ell, sierra fish, cuttle fish, saury, prawn, shrimp, pike, anglerfish etc . several tens of variety sea freezing product .
[ترجمه گوگل]ما ماهی تن باله زرد، روبان ماهی، پومفرت، ماهی سیرا، ماهی سیرا، کاتل ماهی، سوری، میگو، میگو، پایک، ماهی گیر و غیره را مانور می کنیم چندین ده محصول مختلف انجماد دریا
[ترجمه ترگمان]ماهی تن ماهی تن، ماهی قزل آلا، ماهی ribbon، ماهی ell، ماهی sierra، ماهی دودی، میگو، میگو، میگو، نیزه و غیره چندین و چند تا از انواع محصولات یخ زده دریا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Gray correlation theory and stomach content method were used to build the relationship between the distributions of zooplanktons and Pacific saury .
[ترجمه گوگل]تئوری همبستگی خاکستری و روش محتوای معده برای ایجاد رابطه بین توزیع زئوپلانکتون ها و سوری اقیانوس آرام استفاده شد
[ترجمه ترگمان]نظریه همبستگی گری و روش محتوی معده برای ایجاد رابطه بین توزیع های zooplanktons و saury استفاده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Not during the onset of edible seafood are: abalone, shark's fin, swordfish, red Han, Pacific saury, eels, birds, thieves, crabs, shrimp, clams, snails . . . and so on.
[ترجمه گوگل]در هنگام شروع غذاهای دریایی خوراکی عبارتند از: آبلون، باله کوسه، اره ماهی، هان قرمز، سوری اقیانوس آرام، مارماهی، پرندگان، دزد، خرچنگ، میگو، صدف، حلزون و غیره
[ترجمه ترگمان]نه در هنگام ظهور غذاهای دریایی، صدف abalone، باله کوسه، اره ماهی، Han سرخ، مارماهی، ماهی، خرچنگ، خرچنگ، خرچنگ، میگو، صدف، صدف، صدف و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In addition to cod, the survey also found that fishing companies suspected of fishing for salmon, Pacific saury provide bribery related to the Russian capital.
[ترجمه گوگل]علاوه بر ماهی کاد، این نظرسنجی همچنین نشان داد که شرکت‌های ماهیگیری مشکوک به ماهیگیری ماهی قزل آلا، Saury اقیانوس آرام، رشوه‌های مربوط به پایتخت روسیه را ارائه می‌دهند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر ماهی، این تحقیق نشان داد که شرکت های ماهیگیری مظنون به ماهیگیری برای سالمون، آرام saury، رشوه گیری مرتبط با سرمایه روسیه را تامین می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Diabetes for the seafood: mackerel, salmon, tuna, eel, fish, Pacific saury, lobster, oysters, crabs . . . and so on.
[ترجمه گوگل]دیابت برای غذاهای دریایی: ماهی خال مخالی، ماهی قزل آلا، ماهی تن، مارماهی، ماهی، سوری اقیانوس آرام، خرچنگ، صدف، خرچنگ و غیره
[ترجمه ترگمان]دیابت برای غذاهای دریایی: ماهی خال، سالمون، ماهی تن، ماهی، اقیانوس آرام، خرچنگ دریایی، صدف، صدف، خرچنگ و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• small marine fish

پیشنهاد کاربران

بپرس