معنی: گردش، ولگردی کردن، پرسه زدنمعانی دیگر: (به طور تفریح آمیز و بی شتاب) راه رفتن، خرامیدن، سلانه سلانه راه رفتن، چرامیدن، مچیدن، لنجیدن، گرازیدن، خرامش، پرسه زنی
فعل ناگذر ( intransitive verb )حالات: saunters, sauntering, sauntered
• : تعریف: to walk at an unhurried, leisurely pace; stroll. • مترادف: amble, stroll • مشابه: idle, mosey, pace, promenade, step, trail, walk
- She sauntered past his house, hoping he'd come out to speak with her.
[ترجمه گوگل] او از کنار خانه او عبور کرد، به این امید که او بیرون بیاید تا با او صحبت کند [ترجمه ترگمان] از خانه او رد شد، به این امید که بیرون بیاید تا با او صحبت کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: a leisurely walk or pace; stroll. • مترادف: amble, stroll • مشابه: meander, promenade, ramble, walk
- They went for a saunter in the park.
[ترجمه S.b] آنها برای ولگردی به پارک رفتند.
|
[ترجمه گوگل] آنها برای سونوگرافی در پارک رفتند [ترجمه ترگمان] آن ها برای گردش در پارک قدم می زدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. Let's go for a saunter along the river.
[ترجمه گوگل]بیا برویم کنار رودخانه برای سانتر [ترجمه ترگمان]بیا قدم بزنیم و برویم کنار رودخانه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. We watched our fellow students saunter into the building.
[ترجمه Peter Strahm] ما هم کلاسی هایمان را هنگامی که درون ساختمان پرسه میزدند مشاهده کردیم.
|
[ترجمه گوگل]ما دانشآموزان خود را تماشا کردیم که به داخل ساختمان میرفتند [ترجمه ترگمان]ما به fellow نگاه کردیم و وارد ساختمان شدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He panned towards a piano, saw her saunter over to it.
[ترجمه گوگل]او به سمت یک پیانو چرخید، و او را دید که در حال حرکت به سمت آن است [ترجمه ترگمان]او به سوی یک پیانو رفت و او را در حال ولگردی به آن دید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Hope was quite content to saunter around the pretty little village.
[ترجمه گوگل]هوپ از گشت و گذار در اطراف دهکده کوچک بسیار راضی بود [ترجمه ترگمان]امید کاملا راضی بود که اطراف دهکده کوچک و قشنگ پرسه بزند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. They did not saunter but walked with some definite goal in view.
[ترجمه گوگل]آنها غوطه ور نشدند، بلکه با هدف مشخصی راه می رفتند [ترجمه ترگمان]آن ها بی هدف حرکت نمی کردند بلکه با هدفی مشخص راه می رفتند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I like we're saunter and leave a footmark in the beach.
[ترجمه گوگل]من دوست دارم که در حال غواصی هستیم و رد پایی در ساحل به جا می گذاریم [ترجمه ترگمان]من دوست دارم پیاده برویم و یک ردپا را در ساحل رها کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Through the window, she saw Anderson saunter over.
[ترجمه گوگل]از پشت پنجره، اندرسون را دید که در حال غواصی است [ترجمه ترگمان]از پنجره دید که اندرسون پرسه می زند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. She began a slow saunter toward the bonfires.
[ترجمه گوگل]او به آرامی به سمت آتش سوزی ها حرکت کرد [ترجمه ترگمان]با قدم های آهسته به طرف bonfires رفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He walked with a kind of saunter as if he hadn't a care in the world.
[ترجمه گوگل]او با نوعی سانتر راه میرفت که انگار در دنیا هیچ مراقبتی ندارد [ترجمه ترگمان]با حالتی of طوری راه می رفت که انگار به هیچ وجه به دنیا اهمیت نداده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Locals and tourists saunter along with shopping bags.
[ترجمه گوگل]مردم محلی و گردشگران همراه با کیسه های خرید غواصی می کنند [ترجمه ترگمان]افراد محلی و گردشگر به همراه کیسه های خرید به ولگردی می پردازند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I often see Yicila depends on Azrael in saunter all round me.
[ترجمه گوگل]من اغلب می بینم که Yicila در اطراف من به عزرائیل وابسته است [ترجمه ترگمان]غالبا می بینم که Yicila در دور و بر من پرسه می زنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I often see Azrael is all round me saunter.
[ترجمه گوگل]من اغلب می بینم که عزرائیل در اطراف من غوغا می کند [ترجمه ترگمان]غالبا می بینم که دور و بر من پرسه می زنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. This part of the route should be an easy saunter.
[ترجمه گوگل]این قسمت از مسیر باید یک سانتر آسان باشد [ترجمه ترگمان]این بخش از مسیر باید یک پیاده روی آسان باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. As I walked through the door one of the two book-end bouncers began to saunter over to the reception desk.
[ترجمه گوگل]همانطور که از در عبور می کردم، یکی از دو کتابفروشی شروع کرد به سمت میز پذیرش [ترجمه ترگمان]وقتی از در وارد شدم، یکی از دو bouncers آخر کتاب شروع به پرسه زدن به میز پذیرش کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• leisurely walk, stroll, slow walk for pleasure walk slowly, stroll, meander if you saunter somewhere, you walk there in a slow, casual way.
پیشنهاد کاربران
✨ از مجموعه لغات GRE ✨ ✍ توضیح: To walk in a leisurely or relaxed manner 🚶 🔍 مترادف: Stroll ✅ مثال: They sauntered through the park, enjoying the warm afternoon.
to walk in a slow and relaxed way, often in no particular direction آهسته و آرام راه رفتن، اغلب بدون جهت خاصی پرسه زدن He sauntered by, looking very pleased with himself. My cousin stood up, yawning, and sauntered away toward the door. ... [مشاهده متن کامل]
The women, obviously happy to be together, would chatter enthusiastically, sauntering slowly in large groups to their classrooms.
متضاد brisk : چابک سریع فرز
خرامان خرامان رفتن
قدم زدن آهسته ( با اطمینان ) to walk in a slow relaxed way, especially so that you look confident or proud
پرسه زدن. گردش He came sauntering down the road with his hands in his pockets