saudi

/ˈsɒdi//saudi/

وابسته به عربستان سعودی و مردم آن، سعودی، اهل عربستان

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of or pertaining to Saudi Arabia or its people, culture, or the like.
اسم ( noun )
• : تعریف: a native or citizen of Saudi Arabia, or a descendant thereof.

جمله های نمونه

1. The Gulf states include Iran, Iraq, Saudi Arabia, Kuwait, Bahrain, Oman, Qatar, and the United Arab Emirates.
[ترجمه گوگل]کشورهای خلیج فارس شامل ایران، عراق، عربستان سعودی، کویت، بحرین، عمان، قطر و امارات متحده عربی هستند
[ترجمه ترگمان]کشورهای خلیج فارس شامل ایران، عراق، عربستان سعودی، کویت، بحرین، عمان، قطر و امارات متحده عربی می باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Sandstorms are common during the Saudi Arabian winter.
[ترجمه گوگل]طوفان شن در زمستان عربستان سعودی رایج است
[ترجمه ترگمان]sandstorms در طول زمستان عربستان سعودی شایع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The men have been debriefed by British and Saudi officials.
[ترجمه گوگل]این افراد توسط مقامات بریتانیایی و عربستانی در جریان قرار گرفته اند
[ترجمه ترگمان]این مردان توسط مقامات بریتانیایی و سعودی مورد استفاده قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Arab countries include Iraq, Saudi Arabia, Syria and Egypt.
[ترجمه گوگل]کشورهای عربی شامل عراق، عربستان سعودی، سوریه و مصر هستند
[ترجمه ترگمان]کشورهای عربی شامل عراق، عربستان سعودی، سوریه و مصر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Islam's most sacred shrine is at Mecca in Saudi Arabia.
[ترجمه گوگل]مقدس ترین حرم اسلام در مکه در عربستان سعودی است
[ترجمه ترگمان]مقدس ترین معابد اسلام در مکه در عربستان سعودی قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Iraq's oil reserves are second only to Saudi Arabia's.
[ترجمه گوگل]ذخایر نفت عراق پس از عربستان سعودی در رتبه دوم قرار دارد
[ترجمه ترگمان]منابع نفتی عراق تنها دومین ذخایر نفتی عربستان سعودی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Prince Khalid was unavoidably detained in Saudi Arabia.
[ترجمه گوگل]شاهزاده خالد به ناچار در عربستان سعودی بازداشت شد
[ترجمه ترگمان]شاهزاده خالد به طور اجتناب ناپذیری در عربستان سعودی دستگیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Let's bring Rob on board for the Saudi deal - he's the expert.
[ترجمه گوگل]بیایید راب را برای معامله عربستان وارد کنیم - او متخصص است
[ترجمه ترگمان]بیایید راب را برای معامله با عربستان ببریم - او متخصص است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He put the case to the Saudi Foreign Minister.
[ترجمه گوگل]او این پرونده را به وزیر خارجه عربستان داد
[ترجمه ترگمان]او این پرونده را به وزیر امور خارجه عربستان سعودی واگذار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Alcohol is strictly forbidden in Saudi Arabia.
[ترجمه گوگل]الکل در عربستان سعودی به شدت ممنوع است
[ترجمه ترگمان]الکل در عربستان سعودی به شدت ممنوع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Saudi bankers say there's been an upsurge of business confidence since the end of the war.
[ترجمه گوگل]بانکداران سعودی می گویند از زمان پایان جنگ، اعتماد تجاری افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]بانکداران سعودی می گویند از زمان پایان جنگ، افزایش اعتماد به نفس در این کشور افزایش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Saudi Arabia produces more oil than any other country.
[ترجمه گوگل]عربستان سعودی بیش از هر کشور دیگری نفت تولید می کند
[ترجمه ترگمان]عربستان سعودی بیش از هر کشور دیگری نفت تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He expressed his appreciation for what he called Saudi Arabia's moderate and realistic oil policies.
[ترجمه گوگل]او از آنچه سیاست های نفتی معتدل و واقع بینانه عربستان سعودی نامید، قدردانی کرد
[ترجمه ترگمان]او قدردانی خود را از آنچه که وی سیاست های نفتی میانه رو و واقع بینانه عربستان می نامید را ابراز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He obliquely referred to the US, Britain and Saudi Arabia.
[ترجمه گوگل]او به طور غیرمستقیم به آمریکا، انگلیس و عربستان سعودی اشاره کرد
[ترجمه ترگمان]او به طور مایل به آمریکا، بریتانیا و عربستان سعودی اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Saudi officials have dismissed such reports as rumours.
[ترجمه گوگل]مقامات سعودی چنین گزارش هایی را به عنوان شایعه رد کرده اند
[ترجمه ترگمان]مقامات سعودی چنین گزارش هایی را شایعات منتشر کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to saudi arabia (kingdom in the persian gulf region); from saudi arabia
citizen or resident of saudi arabia (nation in the persian gulf region)

پیشنهاد کاربران

بپرس