[ترجمه گوگل]با فنجان و نعلبکی در حال نوشیدن است [ترجمه ترگمان] اون داره با یه لیوان و نعلبکی نوشیدنی میخوره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Her cup clattered in the saucer.
[ترجمه گوگل]فنجانش در نعلبکی به صدا درآمد [ترجمه ترگمان]cup در نعلبکی به صدا در آمد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I slopped tea in the saucer.
[ترجمه علی ماشا اله زاده] چایی ام ریخت آوی نعلبکی ( غیر عمدی، از روی بی احتیاطی )
|
[ترجمه گوگل]چای را در نعلبکی ریختم [ترجمه ترگمان]چای را در نعلبکی ریختم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I replaced the cup carefully in the saucer.
[ترجمه گوگل]فنجان را با احتیاط داخل نعلبکی عوض کردم [ترجمه ترگمان]فنجان را با دقت در نعلبکی جای دادم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She put her cup and saucer down on the table.
[ترجمه Kc] او فنجان و نعلبکی خود را روی میز گذاشت
|
[ترجمه گوگل]فنجان و نعلبکی اش را روی میز گذاشت [ترجمه ترگمان]فنجانش را روی میز گذاشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The monster got zapped by a flying saucer .
[ترجمه گوگل]این هیولا توسط بشقاب پرنده از بین رفت [ترجمه ترگمان] اون هیولا یه بشقاب پرنده پرتاب کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I'll fetch you a cup and saucer.
[ترجمه گوگل]من برایت فنجان و نعلبکی می آورم [ترجمه ترگمان]برات یک جام و نعلبکی میارم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He clacked the cup against the saucer.
[ترجمه گوگل]فنجان را به نعلبکی کوبید [ترجمه ترگمان]او فنجان را به نعلبکی زد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Some tea had slopped over into the saucer.
[ترجمه گوگل]مقداری چای داخل نعلبکی ریخته بود [ترجمه ترگمان]مقداری چای روی نعلبکی ریخت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The cat licked the milk off the saucer.
[ترجمه گوگل]گربه شیر نعلبکی را لیسید [ترجمه ترگمان]گربه شیر را لیسید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The tea slopped into the saucer.
[ترجمه گوگل]چای داخل نعلبکی ریخت [ترجمه ترگمان]چای در نعلبکی ریخت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. A teacup should stand in a saucer.
[ترجمه گوگل]یک فنجان چای باید در یک نعلبکی قرار گیرد [ترجمه ترگمان]یک فنجان چای باید در نعلبکی قرار گیرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The flying saucer is yet an unsolved mystery.
[ترجمه گوگل]بشقاب پرنده هنوز یک معمای حل نشده است [ترجمه ترگمان] نعلبکی پرنده هنوز یه معمای حل نشده وجود داره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. She glued her boss's cup and saucer together as a practical joke.
[ترجمه گوگل]او فنجان و نعلبکی رئیسش را به عنوان یک شوخی عملی به هم چسباند [ترجمه ترگمان]فنجان و نعلبکی را به عنوان یک شوخی عملی به هم چسباند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
بشقاب (اسم)
dish, vessel, plate, saucer
نعلبکی (اسم)
saucer, heeltap
زیر گلدانی (اسم)
mat, saucer
بشقاب کوچک (اسم)
saucer
انگلیسی به انگلیسی
• small flat dish on which a cup is placed; anything having the form or shape of a saucer a saucer is a small curved plate on which you stand a cup.
پیشنهاد کاربران
بشقاب میشه نعلبکی میشه زیر فنجونی هم میشه
سورتمه
saucer ( n ) ( sɔsər ) =a small, shallow, round dish that a cup stands on; an object that is shaped like this, e. g. cups and saucers.
تقریبا همه معنی باید می دهند منتهاکاربردش must=شرح وظایف و ترک عادت بد have to=شرح وظایف و کار هایی که لازم نیست انجام بشه could=پیشنهاد یا نصیحت که انتخاب جایگزین دارد should/ought to=پیشنهاد یا نصیحت که جایگزین ندارد ... [مشاهده متن کامل]
had better=هشدار و پیامد انجام ندادن عمل be supposed to=توقع یا انتظار شخصی
Flying saucers :بشقاب پرنده ها
نعلبکی زیر فنجانی
زیراستکان ، زیراستکانی
نعلبکی
به معنی سفینه هم می باشد Flying saucer به معنی بشقاب پرنده
نعلبکی، زیرفنجانی، بشقاب کوچیکی که می داریم زیر فنجون، بشقاب کوچولو،
به نوعی زیردریایی که برای کاوش سریع و در عمق زیاد در دریاها و اقیانوس ها استفاده می شود می گویند و معمولا به شکل کامل "diving saucer" نوشته می شود.