برپایه بند 21 خسروقُبادان و ریدَک:
"سپیدبا یا سپیدباگ": چاشنی سفید معنی می دهد که برابر پارسی >>>sauce ( سُس )
.
bē ān pad - mizagtar wahīg ī dō - māhag kē pad šīr ī mādar ud ān - iz ī gāw parward ēstēd,
... [مشاهده متن کامل]
rūdan ambarag ka abāg āb - kāmag handūd xwarēnd ayāb sēn ī gāw frabīh pad spēd - bāg xūb poxtan pad šakar ud tabarzad xwardan
معنی: اما خوشمزه ترین ( خوردنی ترین ) آنها بزغاله دو ماهه [است] که با شیر مادرش و همچنین [شیر] گاو پرورده شده است،
که رودَن ( موی پوستش کنده شده ) و با آب کامگ ( خورشی از شیر و ماست ) اندوده ( مخلوط یا ترکیب ) شده خورده می شود یا سینه گاو فربه ( چاق ) را با "سپیدبا ( سپیدباگ، سُس سفید، چاشنی سفید ) " خوب پخته اند و با شکر و تَبَرزَد ( قند دانه ریز، نَبات ) خورده شود
( ( گوشزد: خورِشت واژه اوستایی بوده است که امروزه "ت" پایانی آن کاهش یافته ( افتاده ) و به خورِش دگرش یافته است مانند: دَهِشت >>> دَهِش ) )
سس دقیقاً همان معنایی که در زبان فارسی خودمان دارد
Add some vegetable oil and soy sauce
دوستان نمی دونید علامت غلط نزنید
sauce : در محاوره : مشروب
on the sauce : الکلی - دایم الخمر
hit the sauce : مشروب زیاد خوردن یا شدیداً به الکل پناه بردن
deepseek
1. سس ، 2. رو. پر رویی
مثال:
Your caramel sauce will start to crystallize unless you add lemon juice.
سس کارامل شما شروع به متبلور شدن می کند مگر اینکه آب لیمو را به آن اضافه کنید.
سُس ( مایعی غلیظ برای طعم دار کردن غذا )
She poured tomato sauce over the pasta. گستاخی/پررویی ( غیررسمی - معمولاً با insolence هم معنیه )
Don't give me any of your sauce!مشروب ( غیررسمی - مشروبات الکلی )
... [مشاهده متن کامل]
He's been on the sauce again.
با سس پوشاندن ( در آشپزی )
She sauced the pasta generously.
گستاخی کردن ( با کسی گستاخانه صحبت کردن )
Don't you dare sauce me, young lady!
This slang term refers to someone who has a certain flair and charm. It is often used to describe someone who is smooth, charismatic, and has a way with words. اصطلاح عامیانه
به کسی اطلاق می شود که دارای استعداد و جذابیت خاصی باشد.
... [مشاهده متن کامل]
اغلب برای توصیف فردی که آرام، کاریزماتیک و دارای قدرت بیان خوبی است، استفاده می شود.
مثال؛
He’s got the sauce, he can charm anyone.
A person might say, “Her dance moves are so smooth, she’s got that sauce. ”
Another might comment, “His jokes are always on point, he’s got that sauce. ”
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : sauce / sauciness
✅️ صفت ( adjective ) : saucy
✅️ قید ( adverb ) : saucily
سُس، چاشنی، خورش
چاشنی
sauced ( adj ) = means drunk
to be three sheets to the wind= get sauced = get plastered = to be intoxicated
I am way too sauced for this . I am dropping out of school
گروه NELK ازین واژه خیلی استفاده میکنه به جای drunk
تو امریکا و کانادا به عنوان slang خیلی استفاده میشه
The sauce = نوشیدنی الکلی
( I was a day off the sauce )
به معنی انواع سس ها مثل chocolate sauce یعنی سس شکلات
سس
۱. سس ( کچاپ - چیلی - فرانسوی - خردل - مایونز - هزار جزیره - . . . )
۲. تقریبا میشه خورش ولی بهتره از واژه زیر برای خورش استفاده کنیم
Stew : خورش یا خورشت
Saute : در روغن سرخ کردن/تفت دادن
در واقع یکی ان. یعنی انقدر تفت بدی و زیر و رو کنی تا کلا سرخ بشه
... [مشاهده متن کامل]
سُ و تِی
.
.
Sauce یه معنی اسلنگم داره من هی میدیدم نمیدونستم چیه. با علامت سوال تکی میاد.
Another way of saying source.
OMG, that's hawt! Sauce?
Sauce is used to describe someone who has a style, confidence and attraction about them. Usually someone who is well - dressed, fashionable, and has an aura about them. swagger style
"OMG Becky, look how fly that dude is. He's got sauce. "
"He's drippin sauce"
سس غذا و یا هر چیز دیگه به غیر از سالاد رو میگن sauce که انواع مختلفی داره مثل chocolate sauce
سس سالاد رو یا میگن dressing یا salad dressing که انواع مختلفی داره مثل orange dressing
خورش
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)