• : تعریف: the seventh day of the week, occurring between Friday and the beginning of another week on Sunday.
جمله های نمونه
1. She baby-sits for her friends every Saturday.
[ترجمه لیلا] او پنج شنبه ها از کودک دوستش نگهداری می کند.
|
[ترجمه رادمان] کودک او هر شنبه با دوستانش میشیند
|
[ترجمه مهرسام] او هر شنبه از کودک دوستش مراقبت می کند
|
[ترجمه گوگل]او هر شنبه برای دوستانش کودک می نشیند [ترجمه ترگمان]او هر شنبه برای دوستانش می نشیند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. We never work on Saturday mornings.
[ترجمه لیلا] ما هرگز شنبه ها صبح کار نمی کنیم.
|
[ترجمه امین] ما به هیچ وجه صبح روز شنبه کار نمی کنیم
|
[ترجمه محمد] ما هرگز شنبه صبح کار نمی کنیم
|
[ترجمه زینب] ما هر هفته شنبه کار نمی کنیم
|
[ترجمه گوگل]ما هیچ وقت شنبه صبح کار نمی کنیم [ترجمه ترگمان]ما هیچ وقت روز شنبه کار نمی کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. We're having a party on Saturday. Would you like to come?
[ترجمه محمد] ما روز شنبه یک مهمانی داریم آیا تو میخوای بیایی
|
[ترجمه mamad] ما روز شنبه یک مهمانی داریم آیا تو دوست داری بیای
|
[ترجمه گوگل]ما شنبه یک مهمانی داریم دوست داری بیای؟ [ترجمه ترگمان]شنبه با هم پارتی داریم دوست داری بیای؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. They were arrested in the small hours of Saturday morning.
[ترجمه معصومه] آنها در ساعات کمی از صبح روز شنبه دستگیر شدند
|
[ترجمه mamad] آنها اوایل صبح روز شنبه دستگیر شدند
|
[ترجمه گوگل]آنها در ساعات کوچک صبح شنبه دستگیر شدند [ترجمه ترگمان]آن ها در ساعات کوتاهی صبح روز شنبه دستگیر شدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The draw for the raffle takes place on Saturday.
[ترجمه طاها برخورداری] مراسم بخت آزمایی برای روز شنبه برگزار می شود
|
[ترجمه گوگل]قرعه کشی قرعه کشی روز شنبه انجام می شود [ترجمه ترگمان]قرعه کشی برای بخت آزمایی در روز شنبه صورت می گیرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She deposited her paycheck every Saturday.
[ترجمه محمد] او هر شنبه چک را چک می کند
|
[ترجمه گوگل]او هر شنبه چک حقوق خود را واریز می کرد [ترجمه ترگمان]او هر شنبه حقوقش را به او سپرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The semi-final replay will be on Saturday.
[ترجمه گوگل]بازي مرحله نيمه نهايي روز شنبه برگزار مي شود [ترجمه ترگمان]پاسخ نیمه نهایی روز شنبه خواهد بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The match was postponed to the following Saturday because of bad weather.
[ترجمه گوگل]این مسابقه به دلیل بدی هوا به شنبه بعد موکول شد [ترجمه ترگمان]این مسابقه روز شنبه بعد به دلیل شرایط بد آب و هوا به تعویق افتاد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I hope to go shopping on Saturday next.
[ترجمه گوگل]امیدوارم شنبه آینده برم خرید [ترجمه ترگمان]من امیدوارم روز شنبه بعد از آن به خرید بروم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. She spends her Saturday afternoons standing on the touchline, watching her boyfriend play rugby.
[ترجمه گوگل]او بعدازظهرهای شنبه خود را با ایستادن روی خط تماس می گذراند و به تماشای بازی راگبی دوست پسرش می پردازد [ترجمه ترگمان]بعد از ظهرهای شنبه او را در خیابان touchline می گذراند و تماشا می کند که دوست پسرش راگبی بازی می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I'm giving/having/holding a party next Saturday night.
[ترجمه گوگل]شنبه شب آینده دارم می دهم/دارم/میهمانی برگزار می کنم [ترجمه ترگمان]من شب شنبه آینده یک مهمانی دارم \/ دارم \/ می کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. We're going on a shopping expedition on Saturday.
[ترجمه گوگل]شنبه میریم یه اکسپدیشن خرید [ترجمه ترگمان]ما روز شنبه به سفری خرید می رویم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I went on a drinking/shopping/spending spree on Saturday.
[ترجمه گوگل]من شنبه رفتم ولگردی و مشروب خوری/خریدی/خرج فروشی [ترجمه ترگمان]روز شنبه به نوشیدن \/ خرید \/ عیاشی پرداختم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He's tied down by having to work every Saturday.
[ترجمه گوگل]او مجبور است هر شنبه کار کند [ترجمه ترگمان]او هر روز شنبه مجبور است کار کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. We went for a picnic on Saturday.
[ترجمه سمانه] شنبه به پیک نیک رفتیم
|
[ترجمه گوگل]شنبه رفتیم پیک نیک [ترجمه ترگمان]شنبه رفتیم پیکنیک [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
روز شنبه (اسم)
saturday
انگلیسی به انگلیسی
• seventh day of the week saturday is the day after friday and before sunday.
پیشنهاد کاربران
خدای کشتزار که به خاطر آمدن باران برایش قربانی می کردند.