satiric

/səˈtɪrɪk//səˈtɪrɪkl̩/

معنی: هزلی
معانی دیگر: satirical هزلی

جمله های نمونه

1. Devoutness seems to have drawn the old satiric sting.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که عبادت نیش طنز قدیمی را کشیده است
[ترجمه ترگمان]به نظر میاد devoutness قدیمی satiric را کشیده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. What begins as a satiric novel of ideas ends as a surprisingly moving elegy.
[ترجمه گوگل]آنچه به عنوان یک رمان طنز از ایده ها آغاز می شود، به یک مرثیه شگفت انگیز متحرک پایان می یابد
[ترجمه ترگمان]چیزی که به عنوان داستان طنز پرداز شروع می شود که به طرز شگفت انگیزی elegy در حال حرکت به پایان می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It looked ironic, satiric, suggestive on her small frame.
[ترجمه گوگل]در قاب کوچک او کنایه آمیز، طنزآمیز، وسوسه انگیز به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]به نظر خنده دار می آمد، satiric که در قاب کوچک خود احساس می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Graham is clearly meant to be a satiric outgrowth of the nasty society he lives in.
[ترجمه گوگل]گراهام به وضوح قصد دارد نتیجه ای طنزآمیز از جامعه بدی باشد که در آن زندگی می کند
[ترجمه ترگمان]کاملا واضح است که گراه ام یک outgrowth satiric است که او در آن زندگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His cartoon has a satiric humor.
[ترجمه گوگل]کارتون او طنز طنزی دارد
[ترجمه ترگمان]کارتون او طنز طنز آمیزی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It was the manner of expression, the satiric method that made them interesting and entertaining.
[ترجمه گوگل]این شیوه بیان، روش طنز بود که آنها را جذاب و سرگرم کننده می کرد
[ترجمه ترگمان]این طرز بیان، روش طنز پرداز بود که آن ها را جالب و سرگرم کننده می ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Looking at her satiric parent she only gave a little laugh.
[ترجمه گوگل]با نگاه کردن به والدین طنزپردازش فقط کمی خنده کرد
[ترجمه ترگمان]با نگاه کردن به مادر satiric فقط خنده کوتاهی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His satiric poem spared neither the politicians nor the merchants.
[ترجمه گوگل]شعر طنز او نه سیاستمداران و نه بازرگانان را امان نداد
[ترجمه ترگمان]شعر طنز آمیز او نه سیاستمداران را از بین می برد و نه بازرگانان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Perhaps the most striking quality of satiric literature is its freshness, its originality of perspective.
[ترجمه گوگل]شايد بارزترين كيفيت ادبيات طنز طراوت و اصالت ديدگاه آن باشد
[ترجمه ترگمان]شاید مهم ترین کیفیت ادبیات طنز، تازگی آن، اصالت و اصالت آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The satiric play is pregnant with meaning.
[ترجمه گوگل]نمایش طنز آبستن معناست
[ترجمه ترگمان]بازی ترکیبی از معنا باردار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. No need to use such satiric word.
[ترجمه گوگل]نیازی به استفاده از این کلمه طنز نیست
[ترجمه ترگمان]لازم نیست از این کلمه satiric استفاده کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The newspaper often use the satiric words.
[ترجمه گوگل]روزنامه اغلب از کلمات طنز استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]این روزنامه اغلب از کلمات طنز پرداز استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He worked painstakingly on his poems, developed a satiric, concise, smooth, graceful and well - balanced style.
[ترجمه گوگل]او با زحمت بر روی اشعار خود کار کرد، سبکی طنز، مختصر، روان، برازنده و متعادل ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]مارتین با زحمت زیاد روی اشعارش کار می کرد و یک سبک satiric، مختصر، آرام، زیبا، و خوش ترکیب به وجود می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Life is, sometimes, satiric.
[ترجمه گوگل]زندگی گاهی طنز است
[ترجمه ترگمان]زندگی، گاهی، آمیخته به طنز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

هزلی (صفت)
satiric, satirical

انگلیسی به انگلیسی

• having the qualities of satire, using mockery and derision to demonstrate the negative aspects of human folly

پیشنهاد کاربران

طنز
Satire is a literary or artistic form that uses humor, irony, exaggeration, or ridicule to criticize or expose human vices, follies, or societal issues. It often aims to provoke thought, inspire change, or simply entertain by highlighting absurdities in behavior, politics, or culture.
...
[مشاهده متن کامل]

- - -
### 10 Complex Sentences in English and Persian:
1. **English**: Although satire is often humorous, its underlying purpose is to provoke critical thinking and challenge societal norms.
**Persian**: هرچند طنز اغلب خنده دار است، هدف اصلی آن برانگیختن تفکر انتقادی و به چالش کشیدن هنجارهای اجتماعی است.
2. **English**: The novel used biting satire to expose the corruption within the political system, leaving readers both amused and outraged.
**Persian**: رمان از طنز تند و تیز برای افشای فساد درون سیستم سیاسی استفاده کرد و خوانندگان را هم خندانید و هم خشمگین ساخت.
3. **English**: Satire often walks a fine line between humor and offense, as what amuses one person may deeply upset another.
**Persian**: طنز اغلب مرز باریکی بین شوخ طبعی و توهین دارد، زیرا چیزی که یک نفر را می خنداند ممکن است دیگری را عمیقاً ناراحت کند.
4. **English**: Through clever satire, the playwright highlighted the absurdity of class distinctions in 18th - century society.
**Persian**: نمایشنامه نویس با استفاده از طنز هوشمندانه، پوچی تمایزات طبقاتی در جامعه قرن هجدهم را برجسته کرد.
5. **English**: Satire is a powerful tool for social commentary, but it requires a nuanced understanding of the issues it addresses.
**Persian**: طنز ابزاری قدرتمند برای بیان نظرات اجتماعی است، اما نیازمند درک ظریف و دقیق از مسائلی است که به آنها می پردازد.
6. **English**: The cartoonist’s satire of modern consumer culture was so sharp that it sparked widespread debate among readers.
**Persian**: طنز کاریکاتوریست درباره فرهنگ مصرفی مدرن آنقدر تند بود که بحث های گسترده ای میان خوانندگان برانگیخت.
7. **English**: While satire can be a force for change, it can also be misunderstood or dismissed as mere entertainment.
**Persian**: هرچند طنز می تواند نیرویی برای تغییر باشد، ممکن است سوء تعبیر شود یا به عنوان سرگرمی صرف نادیده گرفته شود.
8. **English**: The film’s satire of celebrity culture was both hilarious and thought - provoking, forcing audiences to reflect on their own values.
**Persian**: طنز فیلم درباره فرهنگ سلبریتی ها هم خنده دار بود و هم فکربرانگیز، و مخاطبان را وادار کرد تا به ارزش های خودشان فکر کنند.
9. **English**: Satire thrives in societies where freedom of expression is valued, but it can also be a risky endeavor in oppressive regimes.
**Persian**: طنز در جوامعی شکوفا می شود که آزادی بیان در آنها ارزشمند است، اما در رژیم های سرکوبگر می تواند کاری پرخطر باشد.
10. **English**: The author’s use of satire to critique environmental negligence was both poignant and effective, leaving a lasting impact on readers.
**Persian**: استفاده نویسنده از طنز برای انتقاد از بی توجهی به محیط زیست هم تکان دهنده بود و هم مؤثر، و تأثیری ماندگار بر خوانندگان گذاشت.
Deepseek

هجوآمیز
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : satirize
✅️ اسم ( noun ) : satire / satirist
✅️ صفت ( adjective ) : satiric / satirical
✅️ قید ( adverb ) : satirically
طنز. . مربوط به هجو
هزل گونه

بپرس