satire

/ˈsæˌtaɪər//ˈsætaɪə/

معنی: طعنه، هزلیات، هجونامه
معانی دیگر: طنزنامه، شعر (یا داستان وغیره) هجو آمیز، هجو نویسی، طنزنگاری، سخریه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a literary or dramatic work that ridicules or derides human vice or foolishness, usu. through the use of parody or irony.
مترادف: lampoon

- The play is a satire that lampoons upper-class mores.
[ترجمه Maryam] این نمایش طنز تلخی است که رسوم اشراف را نکوهش می کند.
|
[ترجمه گوگل] نمایشنامه طنزی است که آداب و رسوم طبقات بالا را به باد می دهد
[ترجمه ترگمان] این نمایش a است که lampoons و آداب و رسوم طبقه بالا را هجو می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the literary genre that comprises such works.

(3) تعریف: the use of irony or parody to ridicule or denounce human corruptness or folly.
مترادف: lampoon, sarcasm

جمله های نمونه

1. a satire on our society
طنزی مربوط به جامعه ما

2. mordant satire
طنز نیش دار

3. the poignant satire of a poet named swift
طنز سوزان شاعری به نام سویفت

4. a dollop of satire
یک کمی طنز

5. mark twain's rich satire
طنز پر معنی مارک تواین

6. a novel shot through with satire
یک رمان ممزوج با طنز

7. Jack showed his dislike plainly in scorching satire.
[ترجمه گوگل]جک نفرت خود را به وضوح در طنزهای سوزان نشان داد
[ترجمه ترگمان]جک از او خوشش نمی آمد و از او خوشش نمی آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Politicians are legitimate targets for satire.
[ترجمه گوگل]سیاستمداران هدف مشروعی برای طنز هستند
[ترجمه ترگمان]سیاستمداران اهداف قانونی برای هجو کردن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Is there too much satire on TV?
[ترجمه گوگل]آیا طنز در تلویزیون زیاد است؟
[ترجمه ترگمان]طنز تلویزیونی زیادی در تلویزیون وجود دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The novel is a stinging satire on American politics.
[ترجمه گوگل]این رمان طنزی تند از سیاست آمریکاست
[ترجمه ترگمان]این رمان هجو زننده در سیاست آمریکا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His poems participate of the nature of satire.
[ترجمه گوگل]اشعار او در ماهیت طنز مشارکت دارد
[ترجمه ترگمان]اشعار او در هجو طبع هجو قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The movie is a clever satire on the advertising industry.
[ترجمه گوگل]این فیلم یک طنز هوشمندانه در صنعت تبلیغات است
[ترجمه ترگمان]این فیلم یک طنز هوشمندانه درباره صنعت تبلیغات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The film is a brilliant satire on Hollywood.
[ترجمه گوگل]این فیلم یک طنز درخشان در هالیوود است
[ترجمه ترگمان]فیلم طنز درخشانی در هالیوود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Satire is a lonely and introspective occupation, for nobody can describe a fool to the life without much patient . . .
[ترجمه گوگل]طنز شغلی تنها و درون نگر است، زیرا هیچ کس نمی تواند یک احمق را بدون صبور بودن برای زندگی توصیف کند
[ترجمه ترگمان]Satire شغل تنهایی و introspective است، زیرا هیچ کس نمی تواند بدون صبر و حوصله یک احمق زندگی را توصیف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Her novel is a satire on social snobbery.
[ترجمه گوگل]رمان او طنزی در مورد اسنوبیسم اجتماعی است
[ترجمه ترگمان]رمان او هجو نویس اجتماعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. He was hazed by Tom's satire.
[ترجمه گوگل]طنز تام او را متحیر کرد
[ترجمه ترگمان]از satire تام خبری نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

طعنه (اسم)
invective, reproach, reproof, lash, quip, scoff, irony, jape, rebuke, twit, expostulation, sarcasm, jeer, jest, call-down, brush-off, taunt, satire, lashing

هزلیات (اسم)
facetiae, satire

هجونامه (اسم)
satire

انگلیسی به انگلیسی

• literary work designed to demonstrate the negative aspects of human folly through the use of mockery and derision
satire is humour and exaggeration that is used to show how foolish or wrong something is.
a satire is a play or piece of writing that uses satire to criticize something.

پیشنهاد کاربران

طنز
Satire is a literary or artistic form that uses humor, irony, exaggeration, or ridicule to criticize or expose human vices, follies, or societal issues. It often aims to provoke thought, inspire change, or simply entertain by highlighting absurdities in behavior, politics, or culture.
...
[مشاهده متن کامل]

- - -
### 10 Complex Sentences in English and Persian:
1. **English**: Although satire is often humorous, its underlying purpose is to provoke critical thinking and challenge societal norms.
**Persian**: هرچند طنز اغلب خنده دار است، هدف اصلی آن برانگیختن تفکر انتقادی و به چالش کشیدن هنجارهای اجتماعی است.
2. **English**: The novel used biting satire to expose the corruption within the political system, leaving readers both amused and outraged.
**Persian**: رمان از طنز تند و تیز برای افشای فساد درون سیستم سیاسی استفاده کرد و خوانندگان را هم خندانید و هم خشمگین ساخت.
3. **English**: Satire often walks a fine line between humor and offense, as what amuses one person may deeply upset another.
**Persian**: طنز اغلب مرز باریکی بین شوخ طبعی و توهین دارد، زیرا چیزی که یک نفر را می خنداند ممکن است دیگری را عمیقاً ناراحت کند.
4. **English**: Through clever satire, the playwright highlighted the absurdity of class distinctions in 18th - century society.
**Persian**: نمایشنامه نویس با استفاده از طنز هوشمندانه، پوچی تمایزات طبقاتی در جامعه قرن هجدهم را برجسته کرد.
5. **English**: Satire is a powerful tool for social commentary, but it requires a nuanced understanding of the issues it addresses.
**Persian**: طنز ابزاری قدرتمند برای بیان نظرات اجتماعی است، اما نیازمند درک ظریف و دقیق از مسائلی است که به آنها می پردازد.
6. **English**: The cartoonist’s satire of modern consumer culture was so sharp that it sparked widespread debate among readers.
**Persian**: طنز کاریکاتوریست درباره فرهنگ مصرفی مدرن آنقدر تند بود که بحث های گسترده ای میان خوانندگان برانگیخت.
7. **English**: While satire can be a force for change, it can also be misunderstood or dismissed as mere entertainment.
**Persian**: هرچند طنز می تواند نیرویی برای تغییر باشد، ممکن است سوء تعبیر شود یا به عنوان سرگرمی صرف نادیده گرفته شود.
8. **English**: The film’s satire of celebrity culture was both hilarious and thought - provoking, forcing audiences to reflect on their own values.
**Persian**: طنز فیلم درباره فرهنگ سلبریتی ها هم خنده دار بود و هم فکربرانگیز، و مخاطبان را وادار کرد تا به ارزش های خودشان فکر کنند.
9. **English**: Satire thrives in societies where freedom of expression is valued, but it can also be a risky endeavor in oppressive regimes.
**Persian**: طنز در جوامعی شکوفا می شود که آزادی بیان در آنها ارزشمند است، اما در رژیم های سرکوبگر می تواند کاری پرخطر باشد.
10. **English**: The author’s use of satire to critique environmental negligence was both poignant and effective, leaving a lasting impact on readers.
**Persian**: استفاده نویسنده از طنز برای انتقاد از بی توجهی به محیط زیست هم تکان دهنده بود و هم مؤثر، و تأثیری ماندگار بر خوانندگان گذاشت.
Deepseek

✍ توضیح: The use of humor, irony, or ridicule to criticize or mock something or someone 🖋️ 🎭
🔍 مترادف: Parody
✅ مثال: The TV show uses satire to comment on political corruption and social issues.
هجویه
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : satirize
✅️ اسم ( noun ) : satire / satirist
✅️ صفت ( adjective ) : satiric / satirical
✅️ قید ( adverb ) : satirically
طنز با چاشنی نقد
satire ( هنرهای نمایشی )
واژه مصوب: طنز
تعریف: نوعی شیوۀ بیان در ادبیات نمایشی که با به کار گرفتن طعنه و سخن کنایه دار سعی در نشان دادن شرارت اخلاقی آدم ها و تحقیر آنها دارد و هدف آن اصلاح رفتارهای بشری است
طنز
طعنه, سخره
- نقد آمیخته با طنز
( بیشتر در مورد مسائل سیاسی و اجتماعی )
مثل طنزهای مهران مدیری
کسی که اینگونه نقد میکنه = satirist
نقد طنز گونه

بپرس