sateen

/səˈtiːn//səˈtiːn/

معنی: ساتین، اطلس نما
معانی دیگر: (نوعی پارچه ی نرم و براق) ساتین، satine اطلس نما

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a glossy cotton or linen fabric that resembles satin.

جمله های نمونه

1. This sateen suit is by Rosami and available from the new Freemans catalogue at £6 9
[ترجمه گوگل]این کت و شلوار ساتین محصول Rosami است و از کاتالوگ جدید Freemans با قیمت 69 پوند موجود است
[ترجمه ترگمان]این کت sateen با Rosami و در دسترس از کاتالوگ جدید Freemans در ۶ ۹ پوند قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We have now various designs of Sateen available for exporting.
[ترجمه گوگل]ما اکنون طرح های مختلفی از ساتین را برای صادرات در دسترس داریم
[ترجمه ترگمان]ما اکنون طرح های مختلفی از Sateen در دسترس برای صادرات داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It has a sateen backing that's open across bottom.
[ترجمه گوگل]دارای پشتی ساتن است که در قسمت پایین باز است
[ترجمه ترگمان]این یک پشتیبانی sateen دارد که در قسمت پایین باز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It dealed with the processing practice for weaving sateen towel fabric on common jacquard loom and the problems occurred during the manufacture processes.
[ترجمه گوگل]با عمل پردازش بافت حوله ساتن بر روی ماشین بافندگی معمولی ژاکارد و مشکلاتی که در طی فرآیندهای ساخت رخ داده بود، سروکار داشت
[ترجمه ترگمان]این کار با تمرین پردازش برای بافت حوله sateen weaving در دستگاه بافندگی معمول jacquard انجام می گیرد و مشکلات در طی فرایندهای تولید روی می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Her girls in mildew green sateen.
[ترجمه گوگل]دختران او در ساتن سبز کپک زده
[ترجمه ترگمان]دختر او که به رنگ سبز سبز مایل به سبز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She sat on a chaiselongue, elegant lines and the comfortless gentility of horsehair beneath an antique sateen.
[ترجمه گوگل]او روی یک چلغاز نشسته بود، خطوطی ظریف و نرمی بی‌رحمانه موی اسب زیر یک ساتن عتیقه
[ترجمه ترگمان]روی یک بیت chaiselongue نشسته بود، خطوط ظریف و the از موی اسب، که در زیر پیراهنی شطرنجی پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We had rented the fussy apartment of a bachelor professor every wall sateen, every curtain eyelet.
[ترجمه گوگل]ما آپارتمان شلوغ یک پروفسور لیسانس را اجاره کرده بودیم
[ترجمه ترگمان]ما آپارتمان پر fussy یک پروفسور مجرد را به هر دیواری که تا اطلس نما شده بود، اجاره کرده بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Please send us a pattern - book and quote the lowest price for sateen.
[ترجمه گوگل]لطفا برای ما یک الگو ارسال کنید - کتاب و پایین ترین قیمت را برای ساتین بیان کنید
[ترجمه ترگمان]لطفا یک الگو برای ما بفرستید و کم ترین قیمت را برای sateen ذکر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ساتین (اسم)
sateen

اطلس نما (اسم)
satin, sateen

تخصصی

[نساجی] بافت اطلس - اطلس نخی - پارچه پنبه ای با بافت اطلس - ساتین - بافت ساتین پودی - دبیت

انگلیسی به انگلیسی

• smooth cotton or linen fabric with a shiny satiny finish

پیشنهاد کاربران

بپرس