فعل گذرا ( transitive verb )حالات: sasses, sassing, sassed
• : تعریف: to reply to (someone) with insolent backtalk.
جمله های نمونه
1. It was rude of a student to sass to the master.
[ترجمه علیرضا سرخوش] گستاخانه صحبت کردن با استاد بی ادبی دانش آموز بود
|
[ترجمه گوگل]این یک دانش آموز بی ادبانه بود که به استاد بدگویی کند [ترجمه ترگمان]پروفسور مک گوناگال با گستاخی گفت: - خوب شد که این کار رو کردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Just listen to her sass!
[ترجمه گوگل]فقط به صداش گوش کن [ترجمه ترگمان]فقط به حرف های اون گوش کن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Don't give me any of your sass.
[ترجمه گوگل]هیچکدوم از ساساتو به من نده [ترجمه ترگمان]هیچ کدوم از اون sass رو به من نده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Don't you sass me, young lady!
[ترجمه علی] خانم جوان، با من گستاخانه صحبت نکنید!
|
[ترجمه گوگل]مرا آزار نده، خانم جوان! [ترجمه ترگمان]خانم جوان، از حرف های من sass نکنید! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She takes no sass from her pupils.
[ترجمه گوگل]او از مردمکهایش هیچ کیسهای نمیگیرد [ترجمه ترگمان]او هیچ توجهی به شاگردان خود ندارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Don't you sass your father like that!
[ترجمه گوگل]پدرت را اینطوری لعنت نمیکنی! [ترجمه ترگمان]مثل این حرف نزن که پدرت این طور حرف می زند! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Don't you dare sass me!
[ترجمه گوگل]جرات نداری من را اذیت کنی! [ترجمه ترگمان]جرات نداری با گستاخی من حرف بزنی! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Don't sass your mother!
[ترجمه گوگل]مادرت را آزار نده! [ترجمه ترگمان]به مادرت توهین نکن! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He is now Vice President of SASS.
[ترجمه گوگل]او اکنون معاون SASS است [ترجمه ترگمان] اون الان معاون رئیس جمهور \"sass\" - ه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The space scatterometer ( SASS ) sensed surface winds associated with numerous tropical cyclones.
[ترجمه گوگل]پراکندگی سنج فضایی (SASS) بادهای سطحی مرتبط با طوفان های استوایی متعدد را حس کرد [ترجمه ترگمان]The فضایی (sass)، باده ای سطحی در ارتباط با طوفان های گرمسیری متعدد را حس کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Combien de temps encore, j'en ai sass é e de fuir je sais j'ai tort?
[ترجمه گوگل]Combien de temps encore، j'en ai sass é e de fuir je sais j'ai tort؟ [ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، مسوولیت مدنی را به عنوان یک مسوولیت مدنی در نظر می گیرم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. You just sit there and shut up - I don't want to hear any more of your sass.
[ترجمه گوگل]تو همین جا بنشین و ساکت شو - من دیگر نمیخواهم حرفهای تو را بشنوم [ترجمه ترگمان]تو فقط اونجا میشینی و خفه شو - نمی خوام بازم از این sass بشنوم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
گستاخانه سخن گفتن با (فعل)
sass
بیشرمانه گفتگو کردن (فعل)
sass
با بی احترامی صحبت کردن (فعل)
sass
انگلیسی به انگلیسی
• impudent reply, rude utterance, back-talk (informal) speak disrespectfully, answer with a rude response (informal)
پیشنهاد کاربران
مخفف Special Agent Selection System سیستم گزینش مامور ویژه ( اف بی آی )
:Sass back - با پررویی و گستاخی حاضر جوابی کردن ( در مورد کودکان ) - جواب قیترماخ ( ترکی ) To talk back rudely • . They sass back to their parents