sass

/ˈsæs//ˈsæs/

معنی: گستاخانه سخن گفتن با، بیشرمانه گفتگو کردن، با بی احترامی صحبت کردن
معانی دیگر: (محلی) سبزیجات خوراکی، (محلی) میوه ی خوشاب شده، کمپوت، (عامیانه) هرزه درایی، فحاشی، دشنام، بابی احترامی صحبت کردن با

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: rude, disrespectful talk; impudence.
مشابه: insolence
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: sasses, sassing, sassed
• : تعریف: to reply to (someone) with insolent backtalk.

جمله های نمونه

1. It was rude of a student to sass to the master.
[ترجمه علیرضا سرخوش] گستاخانه صحبت کردن با استاد بی ادبی دانش آموز بود
|
[ترجمه گوگل]این یک دانش آموز بی ادبانه بود که به استاد بدگویی کند
[ترجمه ترگمان]پروفسور مک گوناگال با گستاخی گفت: - خوب شد که این کار رو کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Just listen to her sass!
[ترجمه گوگل]فقط به صداش گوش کن
[ترجمه ترگمان]فقط به حرف های اون گوش کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Don't give me any of your sass.
[ترجمه گوگل]هیچکدوم از ساساتو به من نده
[ترجمه ترگمان]هیچ کدوم از اون sass رو به من نده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Don't you sass me, young lady!
[ترجمه علی] خانم جوان، با من گستاخانه صحبت نکنید!
|
[ترجمه گوگل]مرا آزار نده، خانم جوان!
[ترجمه ترگمان]خانم جوان، از حرف های من sass نکنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She takes no sass from her pupils.
[ترجمه گوگل]او از مردمک‌هایش هیچ کیسه‌ای نمی‌گیرد
[ترجمه ترگمان]او هیچ توجهی به شاگردان خود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Don't you sass your father like that!
[ترجمه گوگل]پدرت را اینطوری لعنت نمیکنی!
[ترجمه ترگمان]مثل این حرف نزن که پدرت این طور حرف می زند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Don't you dare sass me!
[ترجمه گوگل]جرات نداری من را اذیت کنی!
[ترجمه ترگمان]جرات نداری با گستاخی من حرف بزنی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Don't sass your mother!
[ترجمه گوگل]مادرت را آزار نده!
[ترجمه ترگمان]به مادرت توهین نکن!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He is now Vice President of SASS.
[ترجمه گوگل]او اکنون معاون SASS است
[ترجمه ترگمان] اون الان معاون رئیس جمهور \"sass\" - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The space scatterometer ( SASS ) sensed surface winds associated with numerous tropical cyclones.
[ترجمه گوگل]پراکندگی سنج فضایی (SASS) بادهای سطحی مرتبط با طوفان های استوایی متعدد را حس کرد
[ترجمه ترگمان]The فضایی (sass)، باده ای سطحی در ارتباط با طوفان های گرمسیری متعدد را حس کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Combien de temps encore, j'en ai sass é e de fuir je sais j'ai tort?
[ترجمه گوگل]Combien de temps encore، j'en ai sass é e de fuir je sais j'ai tort؟
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، مسوولیت مدنی را به عنوان یک مسوولیت مدنی در نظر می گیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You just sit there and shut up - I don't want to hear any more of your sass.
[ترجمه گوگل]تو همین جا بنشین و ساکت شو - من دیگر نمی‌خواهم حرف‌های تو را بشنوم
[ترجمه ترگمان]تو فقط اونجا میشینی و خفه شو - نمی خوام بازم از این sass بشنوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گستاخانه سخن گفتن با (فعل)
sass

بیشرمانه گفتگو کردن (فعل)
sass

با بی احترامی صحبت کردن (فعل)
sass

انگلیسی به انگلیسی

• impudent reply, rude utterance, back-talk (informal)
speak disrespectfully, answer with a rude response (informal)

پیشنهاد کاربران

ریشه واژه
🔹 کلمه sass کوتاه شده ی "sauce" در انگلیسی عامیانه قرن ۱۸ـه.
"sauce" اون موقع به معنی پررویی و گستاخی در حرف بوده.
بعدها "sass" شکل رایج تر شد و معنی "جواب پرروانه دادن" گرفت.
...
[مشاهده متن کامل]

🔹 وقتی گفتن back sass، منظورشون این بود: �جواب از پشت برگردوندن�، یعنی کسی ( به ویژه بچه یا زیردست ) به بزرگ تر یا رئیس جواب دندان شکن یا پرروانه بده.
این اصطلاح بیشتر در انگلیسی آمریکایی جنوبی استفاده می شه.
- - -
جملات زیاد با back sass
1️⃣ Don’t give me any back sass, young man! – پسر جون، پررویی نکن و جواب بی ادبانه نده!
2️⃣ She got in trouble for back sassing her mom. – او به خاطر جواب بی ادبانه دادن به مادرش به دردسر افتاد.
3️⃣ I won’t tolerate any back sass from my employees. – من هیچ جواب بی ادبانه ای از کارمندانم تحمل نمی کنم.
4️⃣ The kid was punished for back sassing the coach. – بچه به خاطر پررویی کردن با مربی تنبیه شد.
5️⃣ Stop the back sass and do as I say. – پررویی رو بذار کنار و کاری که می گم انجام بده.
6️⃣ He got grounded for back sassing his father. – او به خاطر پررویی کردن با پدرش تنبیه شد ( از خونه بیرون نذاشتنش ) .
7️⃣ I’m tired of your constant back sass. – از این همه پررویی مداومت خسته شدم.
8️⃣ Teachers usually don’t allow back sass in the classroom. – معلم ها معمولاً پررویی و جواب بی ادبانه توی کلاس رو اجازه نمی دن.
9️⃣ Every time I tell her to clean her room, she gives me back sass. – هر بار بهش می گم اتاقشو تمیز کنه، جواب پرروانه بهم می ده.
🔟 You’ll get nowhere in life if all you do is back sass people. – اگه فقط بلد باشی به مردم پررو جواب بدی، توی زندگی به جایی نمی رسی.
Chatgpt

از ریشه : sauce به معنی : ، ( عامیانه ) گستاخی، پررویی، روی زیاد، سس یا چاشنی زدن، مزه دار کردن، خوش طعم کردن، گستاخی کردن، پر رویی کردن، پیش جوابی کردن، حاضر جوابی کردن
مخفف Special Agent Selection System
سیستم گزینش مامور ویژه ( اف بی آی )
:Sass back
- با پررویی و گستاخی حاضر جوابی کردن ( در مورد کودکان )
- جواب قیترماخ ( ترکی )
To talk back rudely
• . They sass back to their parents
چشم سفید و پررو
گستاخانه صحبت کردن