sartorius

/sarˈtɔːriəs//sarˈtɔːiəs/

معنی: عضله خیاطه
معانی دیگر: (کالبدشناسی) ماهیچه ی دوزندگی، عضله ی خیاطه

جمله های نمونه

1. We consider sartorius muscle composed of long muscle fibers is an avaible nerve bridging with good regenerative effect.
[ترجمه گوگل]ما عضله sartorius متشکل از فیبرهای عضلانی بلند را یک پل عصبی قابل دسترس با اثر بازسازی کننده خوب در نظر می گیریم
[ترجمه ترگمان]ما عضله sartorius را در نظر می گیریم که از فیبرهای عضلانی بلند تشکیل شده است و یک پل ارتباطی عصبی مصنوعی با اثر regenerative خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. These vessels lie in the interval between the sartorius and the TFL muscles underneath the deep fascial layer.
[ترجمه گوگل]این عروق در فاصله بین ماهیچه های sartorius و TFL در زیر لایه عمیق فاسیال قرار دارند
[ترجمه ترگمان]این کشتی ها در فاصله بین the و ماهیچه های tfl در زیر لایه fascial قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The anterior approach utilizes the interval between the sartorius and tensor fascia.
[ترجمه گوگل]رویکرد قدامی از فاصله بین فاسیای sartorius و تانسور استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]رویکرد پیشین از فاصله بین the و نوار پیوندی tensor استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He took apart a sartorius at the age of
[ترجمه گوگل]او در سنین سالی یک سارتریوس جدا کرد
[ترجمه ترگمان]در سن بیست سالگی یکی از sartorius را از هم جدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Sartorius, crossing the thigh, also bends and turns the hip, pulling it away from the center line.
[ترجمه گوگل]سارتوریوس با عبور از ران، باسن را نیز خم می کند و می چرخاند و آن را از خط مرکزی دور می کند
[ترجمه ترگمان]The که از ران عبور می کنند، خم می شوند و کفل را خم می کنند و آن را از خط مرکزی دور می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A muscle mid-thigh, the sartorius, works to refine this action.
[ترجمه گوگل]یک عضله میانی ران، sartorius، برای اصلاح این عمل کار می کند
[ترجمه ترگمان]ماهیچه میانی ران، sartorius، برای اصلاح این عمل تلاش می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. These sartorius fitting's degree of hardness can reach above 60, and some can reach above 6
[ترجمه گوگل]درجه سختی این اتصالات sartorius می تواند به بالای 60 و برخی از آنها به بالای 6 برسد
[ترجمه ترگمان]این درجه سختی از سختی می تواند به بالای ۶۰ برسد و برخی از آن ها می توانند به بالای ۶ برسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. With rising of the rag trade, the industry sartorius became more and ore important, and the servo controller is the core of industry sartorius.
[ترجمه گوگل]با افزایش تجارت پارچه، صنعت sartorius اهمیت بیشتری پیدا کرد و سروو کنترل کننده هسته اصلی صنعت sartorius است
[ترجمه ترگمان]با افزایش تجارت پارچه، sartorius صنعت به اهمیت بیشتری رسید و کنترل کننده فرمانیار هسته صنعت sartorius است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Sartorius, a muscle that run down the front of the thigh at an angle, further stabilizes the pose.
[ترجمه گوگل]سارتوریوس، عضله ای که در قسمت جلوی ران با زاویه ای کشیده می شود، وضعیت را بیشتر تثبیت می کند
[ترجمه ترگمان]ماهیچه Sartorius، ماهیچه ای که جلوی ران را با زاویه ای پایین می کشد، حالت را تثبیت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I use sartorius oil. Don't use shoeshine.
[ترجمه گوگل]من از روغن سارتریوس استفاده می کنم از براق کننده کفش استفاده نکنید
[ترجمه ترگمان]از روغن sartorius استفاده می کنم از shoeshine استفاده نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. From above, caudal part of sartorius muscle is a suitable bridge to premise of nerve regeneration.
[ترجمه گوگل]از بالا، قسمت دمی عضله سارتوریوس پل مناسبی برای پیش‌فرض بازسازی عصب است
[ترجمه ترگمان]از بالا، بخشی از ماهیچه sartorius یک پل مناسب برای مقدمه بازسازی اعصاب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. One possible cause is if the sartorius is mistaken for the TFL at the initial outset of the procedure.
[ترجمه گوگل]یکی از دلایل احتمالی این است که sartorius در ابتدای عمل با TFL اشتباه گرفته شود
[ترجمه ترگمان]یک دلیل ممکن این است که اگر the در ابتدای اولیه فرآیند در اشتباه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Objective To summarize the curative effect of sartorius pedicled iliac graft combined with compressive screw in treatment of femoral neck fractures in youth or middle age.
[ترجمه گوگل]هدف: خلاصه ای از اثر درمانی پیوند ایلیاک پدیکل sartorius همراه با پیچ فشاری در درمان شکستگی های گردن فمور در جوانی یا میانسالی
[ترجمه ترگمان]هدف خلاصه کردن اثر درمانی of pedicled iliac ترکیبی با پیچ فشردگی در درمان شکستگی های گردن استخوان در دوران جوانی و یا متوسط
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The superficial and deep fascia over the sartorius muscle are divided, medial to the tensor fascia lata muscle.
[ترجمه گوگل]فاسیای سطحی و عمقی روی عضله سارتوریوس به صورت میانی به عضله تانسور فاسیا لاتا تقسیم می شود
[ترجمه ترگمان]نوار پیوندی سطحی و عمیق بر روی ماهیچه sartorius تقسیم می شود و به ماهیچه های اسکلتی نفوذ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Methods: The sartorius muscle was processed by conventional chemical fixation and cryofixation followed by freezing substitution.
[ترجمه گوگل]روش ها: عضله سارتوریوس با تثبیت شیمیایی معمولی و کرایوفیکساسیون و سپس جایگزینی انجماد پردازش شد
[ترجمه ترگمان]روش ها: ماهیچه sartorius با تثبیت و تثبیت مواد شیمیایی مرسوم فرآوری شد و پس از آن جایگزینی freezing برقرار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عضله خیاطه (اسم)
sartorius

انگلیسی به انگلیسی

• long narrow muscle extending across the thigh from the hip to the inner knee (anatomy)

پیشنهاد کاربران

بپرس