1. The sari had gold strands threaded through the material.
[ترجمه گوگل]ساری دارای رشته های طلایی بود که از میان مواد عبور می کرد
[ترجمه ترگمان]ساری رشته های طلایی داشت که از میان مواد عبور می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. With a sari Psepha unfolded his great wings and launched himself from his tree.
[ترجمه گوگل]پسفا با ساری بالهای بزرگش را باز کرد و خود را از درختش پرتاب کرد
[ترجمه ترگمان]با ساری چین دار بال های بزرگش را باز کرد و خود را از درخت بلند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Shoogra was in a sari of gold brocade.
[ترجمه گوگل]شوگرا در یک ساری از براد طلا بود
[ترجمه ترگمان]Shoogra در لباس زربفت gold بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Look out for sari fabrics, unusual sheeting and large shawls.
[ترجمه گوگل]مراقب پارچه های ساری، ملحفه های غیر معمول و شال های بزرگ باشید
[ترجمه ترگمان]به پارچه های ساری و پارچه های غیر معمول نگاه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Sari system computer program instruction mortar to control and 30 sections for selection, adjusting scope: 0 - 99 .
[ترجمه گوگل]آموزش برنامه کامپیوتری سیستم ساری ملات کنترل و 30 قسمت برای انتخاب محدوده تنظیم: 0 - 99
[ترجمه ترگمان]سیستم ساری سیستم ساری برای کنترل و ۳۰ بخش برای انتخاب، تنظیم دامنه: ۰ - ۹۹ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The research, by Sari van Anders a behavioral neuroendocrinologist at the University of Michigan, focused on 18 and 19-year-old men in their first year of college.
[ترجمه گوگل]این تحقیق توسط ساری ون اندرس، متخصص اعصاب و غدد رفتاری در دانشگاه میشیگان، بر روی مردان 18 و 19 ساله در سال اول دانشگاه متمرکز شد
[ترجمه ترگمان]این تحقیق توسط مدل ساری Anders آندرس a رفتاری در دانشگاه میشیگان، بر ۱۸ و ۱۹ ساله در سال اول کالج متمرکز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Dressed in her signature blue-bordered sari and shod in sandals despite below-zero temperatures, the former Agnes Bojaxhiu received that ultimate worldly accolade, the Nobel Peace Prize.
[ترجمه گوگل]اگنس بوجاجیو سابق با وجود دمای زیر صفر، ساری با حاشیه آبی مشخص خود را پوشیده و صندل پوشیده بود، جایزه صلح نوبل را دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]اگنس Bojaxhiu که با ساری آبی و پوشیده با صندل های خود با صندل های زیر صفر پوشیده شده بود، این accolade نهایی دنیوی و جایزه صلح نوبل را دریافت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Also, each sari is billowing out in the same direction, and the women are evenly separated, which adds to the sense of harmony.
[ترجمه گوگل]همچنین هر ساری در یک جهت بالا میآید و زنان به طور مساوی از هم جدا میشوند که به حس هماهنگی میافزاید
[ترجمه ترگمان]هم چنین هر ساری در یک جهت موج می زند و زنان به طور مساوی از هم جدا می شوند، که به حس سازگاری می افزاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Several times a day, Devi drapes a red sari above her blue eyes, hoists a 5-gal. (10 L) brass vessel atop her head and walks to the nearest hand pump.
[ترجمه گوگل]چند بار در روز، دوی یک ساری قرمز را بالای چشمان آبی خود می اندازد و یک 5 گال بلند می کند ظرف برنجی (10 لیتر) بالای سرش و به سمت نزدیکترین پمپ دستی می رود
[ترجمه ترگمان]دو بار در روز، دوی دوی ساری قرمز بر بالای چشمان آبی او اویزان می کنند و یک - ۵ ساله را بالا می برند (۱۰ لیتر)یک کشتی برنجی بالای سر او و به نزدیک ترین پمپ دستی می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The owner of the sari and of the keys took the fold off her shoulder with a smile, and laid the keys on her lap as she went on with the game.
[ترجمه گوگل]صاحب ساری و کلید با لبخند تا را از روی شانه اش برداشت و در حالی که بازی را ادامه می داد کلیدها را روی پاهایش گذاشت
[ترجمه ترگمان]صاحب ساری و کلیدها دست از شانه او برداشتند و با لبخند کلید را روی زانوهایش گذاشت و با بازی شروع به بازی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Tutup Rangkuman Contreng kotak untuk memperlihatkan sari berita penting, tapi bukan rangkuman tiap berita.
[ترجمه گوگل]توتوپ رنگکومان کنترنگ کوتاک اونتوک ممپرلیهاتکان ساری بریتا پنتینگ، تاپی بوکان رنگکومان تیاپ بیریتا
[ترجمه ترگمان]Tutup Rangkuman Contreng kotak untuk memperlihatkan berita penting، tapi bukan rangkuman tiap berita berita
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. A rich woman would wear a sari made of silk.
[ترجمه گوگل]یک زن ثروتمند ساری از ابریشم می پوشید
[ترجمه ترگمان]یک زن ثروتمند، ساری ابریشمی به تن می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. A young monkey named Sari woke up one morning and knew there was trouble.
[ترجمه گوگل]میمون جوانی به نام ساری یک روز صبح از خواب بیدار شد و فهمید که مشکلی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک روز صبح یک میمون جوان به نام sari بیدار شد و فهمید که مشکلی پیش آمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Today, five years later, Ratti Bai's sari was even shabbier, her hair even more gray and her eyes twice as dazed.
[ترجمه گوگل]امروز، پنج سال بعد، ساری راتی بای کهنهتر بود، موهایش خاکستریتر و چشمهایش دو برابر گیجتر بود
[ترجمه ترگمان]امروز، پنج سال بعد، ساری تازه شسته شده بود، موهایش بیشتر خاکستری بود و چشمانش دو برابر گیج شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. I do not think I have ever seen her wear a sari that is not neatly patched.
[ترجمه گوگل]فکر نمی کنم تا به حال ندیده باشم که ساری بپوشد که به خوبی وصله نشده باشد
[ترجمه ترگمان]فکر نمی کنم تا به حال دیده باشم که او ساری می پوشید که تمیز و تمیز نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید