sarcoidosis


(پزشکی - به وجود آمدن زخم و آماس در ریه یا استخوان یا پوست و غیره) گوشت تباهی، سارکوئیدوز

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a disease of unknown origin, characterized by the formation of lesions similar to tubercles in the liver, lungs, skin, bones, and lymph nodes.

جمله های نمونه

1. Sarcoidosis with intestinal involvement is the main differential diagnosis in our patient.
[ترجمه گوگل]سارکوئیدوز با درگیری روده تشخیص افتراقی اصلی در بیمار ما است
[ترجمه ترگمان]تشخیص بیماری با دخالت روده، تشخیص افتراقی اصلی در بیمار ماست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Sarcoidosis may go away without any treatment.
[ترجمه گوگل]سارکوئیدوز ممکن است بدون هیچ درمانی از بین برود
[ترجمه ترگمان]سارکوئیدوز شاید بدون هیچ درمانی از اینجا بره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Sarcoidosis also can produce serious ill effects in the heart, eyes and nervous system.
[ترجمه گوگل]سارکوئیدوز همچنین می تواند عوارض جدی در قلب، چشم ها و سیستم عصبی ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]Sarcoidosis همچنین می تواند اثرات بدی در قلب، چشم ها و سیستم عصبی تولید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Diagnosis: Sarcoidosis, mild, with perilymphatic nodules.
[ترجمه گوگل]تشخیص: سارکوئیدوز، خفیف، همراه با گره های پری لنفاتیک
[ترجمه ترگمان]تشخیص: سارکوئیدوز، ملایم، با باد perilymphatic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Conclusion Clinical manifestations of patients with sarcoidosis of the nervous system are varied.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری تظاهرات بالینی بیماران مبتلا به سارکوئیدوز سیستم عصبی متفاوت است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری اشکال بالینی بیماران با sarcoidosis از سیستم عصبی متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In sarcoidosis, nodular interlobular septal thickening reflects the presence of interstitial granulomas.
[ترجمه گوگل]در سارکوئیدوز، ضخیم شدن سپتوم بین لوبولار گرهی نشان دهنده وجود گرانولوم های بینابینی است
[ترجمه ترگمان]در sarcoidosis، nodular interlobular septal، حضور of میانی را منعکس می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It may also be seen in tuberculosis, sarcoidosis, histoplasmosis, coccidioidomycosis, blastomycosis, ulcerative colitis, and with use of some medications.
[ترجمه گوگل]همچنین ممکن است در سل، سارکوئیدوز، هیستوپلاسموز، کوکسیدیوئیدومیکوز، بلاستومایکوز، کولیت اولسراتیو و با استفاده از برخی داروها دیده شود
[ترجمه ترگمان]همچنین ممکن است در بیماری سل، sarcoidosis، histoplasmosis، coccidioidomycosis، blastomycosis، ulcerative colitis و استفاده از برخی داروها مشاهده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objective To analyze chest sarcoidosis on X - ray film.
[ترجمه گوگل]هدف آنالیز سارکوئیدوز قفسه سینه بر روی فیلم اشعه ایکس
[ترجمه ترگمان]هدف برای تجزیه و تحلیل تنظیمات سینه در فیلم اشعه ایکس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Subpleural nodules are also typical of sarcoidosis.
[ترجمه گوگل]ندول های ساب پلورال نیز نمونه ای از سارکوئیدوز هستند
[ترجمه ترگمان]گره های Subpleural نیز نوعی از sarcoidosis هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In sarcoidosis there are noncaseating granulomas.
[ترجمه گوگل]در سارکوئیدوز گرانولوم های غیر کازئیتوز وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در sarcoidosis بیماری noncaseating وجود داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Sarcoidosis of nasal ala and lower lip.
[ترجمه گوگل]سارکوئیدوز آلا بینی و لب پایین
[ترجمه ترگمان]Sarcoidosis بینی و لب زیرین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This appearance is typical of sarcoidosis.
[ترجمه گوگل]این ظاهر نمونه ای از سارکوئیدوز است
[ترجمه ترگمان]این ظاهر شبیه sarcoidosis
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Infiltrative myocardial diseases, including amyloidosis, hemochromatosis, and sarcoidosis, may be associated with atrioventricular block.
[ترجمه گوگل]بیماری های انفیلتراتیو میوکارد، از جمله آمیلوئیدوز، هموکروماتوز و سارکوئیدوز ممکن است با بلوک دهلیزی همراه باشد
[ترجمه ترگمان]بیماری های قلبی عروقی از جمله amyloidosis، hemochromatosis و sarcoidosis ممکن است با بلوک دهلیزی - بطنی مرتبط باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In patients with sarcoidosis, septal fibrosis can predominate if septal granulomas were active phase of disease.
[ترجمه گوگل]در بیماران مبتلا به سارکوئیدوز، اگر گرانولوم های سپتوم فاز فعال بیماری باشند، فیبروز سپتوم می تواند غالب باشد
[ترجمه ترگمان]در بیماران مبتلا به sarcoidosis، septal fibrosis می تواند در صورتی که septal granulomas فاز فعال بیماری باشند، به برتری برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Hepatic granulomas most commonly due to sarcoidosis and tuberculosis.
[ترجمه گوگل]گرانولوم های کبدی بیشتر به دلیل سارکوئیدوز و سل ایجاد می شوند
[ترجمه ترگمان]hepatic granulomas عمدتا به خاطر سل و سل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• chronic disease characterized by tumorous nodules on various parts of the body (medicine)

پیشنهاد کاربران

بپرس