sarcastically


بطور طعنه یا کنایه

جمله های نمونه

1. In certain conditions, answering back sarcastically is necessary.
[ترجمه گوگل]در شرایط خاص، پاسخ طعنه آمیز ضروری است
[ترجمه ترگمان]در شرایط خاصی جواب می دهد: لازم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. "What a surprise!" Caroline murmured sarcastically.
[ترجمه گوگل]"چه سورپرایزی!" کارولین با تمسخر زمزمه کرد
[ترجمه ترگمان]\"عجب سورپرایزی\" کارولاین با طعنه گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. 'Oh good,' he said sarcastically.
[ترجمه گوگل]با تمسخر گفت: اوه خوب
[ترجمه ترگمان]با طعنه گفت: اوه، خو به
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Some clients would sneer or smile sarcastically when I showed them my old laptop -- until they saw what it could do.
[ترجمه گوگل]برخی از مشتریان وقتی لپ‌تاپ قدیمی‌ام را به آنها نشان می‌دادم تمسخر می‌کردند یا لبخندی طعنه‌آمیز می‌زدند - تا اینکه ببینند چه کاری می‌تواند انجام دهد
[ترجمه ترگمان]بعضی از مشتری ها، وقتی که لپ تاپ قدیمی خودم را به آن ها نشان می دادم، پوزخند یا لبخند بر لب داشتند - تا اینکه دیدند چه کاری از دستم بر می اید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. If so, Miranda thought sarcastically, Princess Anne would soon be old enough for him.
[ترجمه گوگل]میراندا به طعنه فکر می کرد، اگر چنین بود، شاهزاده آن به زودی برای او به سن کافی می رسید
[ترجمه ترگمان]اگر این طور باشد، میراندا به طعنه گفت: اگر این طور باشد، شاهزاده آن به زودی به اندازه کافی بزرگ خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She smiled sarcastically at him and began preparations.
[ترجمه گوگل]لبخند طعنه آمیزی به او زد و شروع به آماده سازی کرد
[ترجمه ترگمان]او با طعنه به او لبخند زد و شروع به تهیه مقدمات کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Don't speak me sarcastically. You can not understand. It is not good to represent my English.
[ترجمه گوگل]با من طعنه آمیز حرف نزن تو نمی توانی بفهمی نماینده انگلیسی من خوب نیست
[ترجمه ترگمان]با طعنه با من حرف نزن شما نمی توانید درک کنید نماینده انگلیسی من این طور نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. SKINNER : ( sarcastically ) Our brand - new deputy director.
[ترجمه گوگل]اسکینر: (با کنایه) معاون جدید ما
[ترجمه ترگمان]skinner: (به کنایه)معاون جدید مارک ما
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. F : ( sarcastically ) Fascinating, I. m sure!
[ترجمه گوگل]F: (به طعنه) جذاب، مطمئنم!
[ترجمه ترگمان]اف: (به طعنه)جالب است، من مطمئنم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. How kind of you, she said sarcastically when he let the door slam in her face.
[ترجمه گوگل]چه مهربونی با تمسخر گفت وقتی اجازه داد در به صورتش کوبیده بشه
[ترجمه ترگمان]وقتی در را باز کرد، با طعنه گفت: تو چه جور آدمی هستی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. When they knew how it came about, they sarcastically said: Humph!
[ترجمه گوگل]وقتی فهمیدند چطور شد با کنایه گفتند: همف!
[ترجمه ترگمان]وقتی فهمیدند که موضوع از چه قرار است، با طعنه گفت: هوم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. These scholars remarked the new financial policy sarcastically and regarded it would be a total failure.
[ترجمه گوگل]این محققان سیاست مالی جدید را به طعنه بیان کردند و آن را یک شکست کامل دانستند
[ترجمه ترگمان]این علما سیاست مالی جدید را به طور طعنه آمیز اظهار داشتند و آن را شکستی کلی می دانستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Frank: OK. ( Sarcastically ) Is there anything else you need me to do, master?
[ترجمه گوگل]فرانک: باشه (با کنایه) آیا کار دیگری هست که باید انجام دهم، استاد؟
[ترجمه ترگمان] باشه کار دیگه ای هست که بخوای انجام بدم، استاد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Sam: ( sarcastically ) Oh. Oh. This is really fun . And helpful.
[ترجمه گوگل]سام: (با کنایه) اوه اوه این واقعا سرگرم کننده است و مفید
[ترجمه ترگمان]اوه اوه خیلی حال میده و کمک می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Ah, now we're getting at the truth,'he interposed sarcastically.
[ترجمه گوگل]او با تمسخر گفت: آه، اکنون به حقیقت می رسیم
[ترجمه ترگمان]او با طعنه به میان حرفش دوید و گفت: آه، حالا داریم به حقیقت می رسیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• caustically, derisively, ironically, satirically

پیشنهاد کاربران

بپرس