saracen

/ˈsærəsn̩//ˈsærəsn̩/

معنی: عرب، مسلمان، وحشی، کافر
معانی دیگر: (از ریشه ی عربی)، (در اصل) عضو قبایل صحرا گرد سوریه و نواحی اطراف آن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: Saracenic (adj.)
• : تعریف: a member of one of the Syrian tribes at the time of the Roman Empire.

جمله های نمونه

1. Saracens turned over possession and the fullback broke from his 2 slipping into overdrive and running 60m before offloading to McRae.
[ترجمه گوگل]ساراسینز مالکیت توپ را برگرداند و مدافع کناری از 2 لغزش خود به اوردرایو و دویدن 60 متر قبل از تخلیه به مک ری شکست
[ترجمه ترگمان]پس از آن که به مک McRae حمله ور شد، fullback به سرعت برگشت و در حدود ۶۰ تا قبل از اینکه به مک آلیستر برسد، به سرعت از هم جدا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Saracens regained the lead, with the home team looking a bit nervous.
[ترجمه گوگل]ساراسنس دوباره به برتری رسید و تیم میزبان کمی عصبی به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]Saracens در حالی که تیم خانگی کمی عصبی به نظر می رسید، رهبری را به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But as Saracens consistently conceded penalties, Humphreys accepted the points on offer.
[ترجمه گوگل]اما از آنجایی که ساراسنز به طور مداوم پنالتی ها را قبول می کرد، هامفریز امتیازهای پیشنهادی را پذیرفت
[ترجمه ترگمان]اما در حالی که Saracens به طور مداوم penalties را واگذار کرده است، Humphreys نقطه پیشنهادی را پذیرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Saracen ambassadors bring Charlemagne a white elephant complete with exotic trappings.
[ترجمه گوگل]سفیران ساراسین یک فیل سفید کامل با تزئینات عجیب و غریب به شارلمانی می آورند
[ترجمه ترگمان]ambassadors Saracen یک فیل سفید را با لباس های عجیب و غریب همراه می آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Saracens and here's the coach Keith Richardson with his weekly report.
[ترجمه گوگل]ساراسنز و در اینجا مربی کیت ریچاردسون با گزارش هفتگی خود است
[ترجمه ترگمان](Saracens)و در اینجا با گزارش هفتگی خود، \"کیت ریچاردسون\" (کیت ریچاردسون)قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Ben Crawley got the only try as Saracens beat relegation favourites Rugby 14-
[ترجمه گوگل]بن کراولی تنها تلاش خود را انجام داد زیرا ساراسنز راگبی راگبی 14 را شکست داد
[ترجمه ترگمان]در حالی که \"بن کر\" تنها سعی خود را از دست داده بود، \"relegation favourites\" (Saracens favourites)۱۴ ساله را شکست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But Saracens hit back with 2 penalties and the only try of the game, an up and under.
[ترجمه گوگل]اما ساراسنس با 2 پنالتی و تنها تلاش بازی، یک بالا و پایین ضربه زد
[ترجمه ترگمان]اما Saracens با ۲ پنالتی به عقب برگشت و تنها سعی در بازی، بالا و پایین بازی را داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Saracens installed him as their coach and he had his dream job, if not one for life.
[ترجمه گوگل]ساراسنز او را به عنوان مربی خود نصب کرد و او شغل رویایی خود را داشت، اگر نه برای مادام العمر
[ترجمه ترگمان]Saracens او را به عنوان مربی خود منصوب کردند و او شغل رویایی خود را، اگر کسی برای زندگی نبود، داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He elbowed the Saracens number Barry Crawley, who in turn, threw a punch which floored the Gloucester man.
[ترجمه گوگل]او بری کرولی شماره ساراسین را با آرنج زد، که به نوبه خود مشتی به مرد گلاستر انداخت
[ترجمه ترگمان]آقای کر الی با آرنج به شماره Saracens که به نوبه خود به نوبه خود به نوبه خود به نوبه خود به نوبه خود به سوی مردی که با Gloucester برخورد کرده بود ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Annabel's call from Scott came through to Saracen just as dinner was announced.
[ترجمه گوگل]تماس آنابل از اسکات به ساراسن رسید درست زمانی که شام ​​اعلام شد
[ترجمه ترگمان]دعوت Annabel از اسکات، درست همان موقع که شام اعلام شد، سراغ Saracen آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Richardson Report: Gloucester's league match at Saracens was a cliff hanger right until the very last kick of the game.
[ترجمه گوگل]ریچاردسون گزارش: مسابقه لیگ گلاستر در ساراسنز درست تا آخرین ضربه بازی یک پرتگاه بود
[ترجمه ترگمان]گزارش ریچاردسون: مسابقه لیگ Gloucester در Saracens صخره ای بود که تا آخرین لحظه بازی باقی ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Originally an admiral was an amir, or a Saracen chief.
[ترجمه گوگل]در اصل یک دریاسالار یک امیر یا یک رئیس ساراسین بود
[ترجمه ترگمان]در اصل یک دریاسالار بود، یا یک رهبر Saracen
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The king of heathen Saracen has seized the holy cross.
[ترجمه گوگل]پادشاه بتها ساراسین صلیب مقدس را گرفته است
[ترجمه ترگمان]پادشاه کافر پیر، صلیب مقدس را گرفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. From year to year the Saracen section also deteriorates more and more.
[ترجمه گوگل]سال به سال بخش ساراسن نیز بیشتر و بیشتر خراب می شود
[ترجمه ترگمان]از سال تا سال، بخش Saracen نیز بیشتر و بیشتر از بین می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عرب (اسم)
arab, arabian, saracen

مسلمان (اسم)
saracen, mohammedan, muslim, moslem, mussulman

وحشی (صفت)
gross, unshaped, unshapen, anthropophagous, wild, savage, ferocious, barbaric, brutal, saracen, barbarous, feral, gothic, uncivil, undaunted, ferae naturae, ferine, hare-brained, uncivilized, rambunctious, ungovernable, manlike, ruttish, truculent, wilding

کافر (صفت)
saracen, unbelieving, ethnic, heathen, impious

انگلیسی به انگلیسی

• nomadic tribe that lived on the syrian border of the roman empire (history); arab, member of a semitic people of the middle east and northern africa; moslem (esp. during the crusades)

پیشنهاد کاربران

1 - یک بیابانگرد در صحرای سینا در قرون اولیه میلادی.
2 - یک مسلمان به ویژه در جنگ های صلیبی. ( منسوخ )
3 - یک راهزن در دریای مدیترانه. ( منسوخ )
احتمال می رود مُحَرف واژه ( شرقیین ) یا ( شرقی ) باشد .
در لغت از کلمه سارقین عربی می آید و به تمام مسلمان هایی گفته می شود که در عهد جنگ های صلیبی مسیحیون با آنها درگیری داشتند، به جای به کار بردن لفظ ترک ( سلجوقیان ) یا عرب و . . . ، از این لفظ بهره می بردند

بپرس