sapor

/ˈseɪpər//ˈseɪpə/

معنی: مزه، ذائقه
معانی دیگر: طعم، sapour ذائقه، خوش طعمی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the quality in a substance that is perceptible to the sense of taste; flavor; savor.

جمله های نمونه

1. The Magical Sapor combines my interests in cooking and dressing up as a fairy godmother into a set of seasoning wands.
[ترجمه گوگل]The Magical Sapor علایق من در آشپزی و لباس پوشیدن به عنوان مادرخوانده پری را در مجموعه ای از چوب های چاشنی ترکیب می کند
[ترجمه ترگمان]موجودات جادویی از ترکیب علاقه من در آشپزی و لباس پوشیدن به عنوان مادرخونده پری استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. For its idiographic sapor, abundant alimentation, fresh color and peculiar medical value, it attracts more and more consumers.
[ترجمه گوگل]به دلیل ویژگی‌های خاص، تغذیه فراوان، رنگ‌های تازه و ارزش پزشکی خاص، مصرف‌کنندگان بیشتری را به خود جذب می‌کند
[ترجمه ترگمان]برای idiographic its، alimentation فراوان، رنگ تازه و ارزش پزشکی خاص، بیشتر و بیشتر مصرف کنندگان را جذب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. From the relationship between yield and quality, although yield increasing can advance milled quality but the surface, nutrient quality and sapor marks declined.
[ترجمه گوگل]از رابطه بین عملکرد و کیفیت، اگرچه افزایش عملکرد می تواند کیفیت آسیاب شده را ارتقا دهد، اما سطح، کیفیت مواد مغذی و علائم ساپور کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]از رابطه بین بازده و کیفیت، اگر چه افزایش بازده می تواند کیفیت خرد شده را افزایش دهد، اما سطح، کیفیت مواد مغذی و علائم sapor کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. L-arabinose chocolate which was produced by twi-skiving technique has the best sapor and flavor when L-arabinose reaches 5 % of sucrose.
[ترجمه گوگل]شکلات ال آرابینوز که با تکنیک توئی اسکیوینگ تولید می شود، زمانی که ال آرابینوز به 5 درصد ساکارز برسد، بهترین طعم و طعم را دارد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که L - arabinose به ۵ % of رسید، شکلات arabinose which که توسط تکنیک twi - skiving تولید شد، دارای بهترین sapor و flavor است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Objective To sumarize the clinical effect of using the acupuncture point, the traditional Chinese medicine facial membrane and the sapor peripateticism pill to treat the yellow speckle jointly.
[ترجمه گوگل]هدف برای خلاصه کردن اثر بالینی استفاده از نقطه طب سوزنی، غشای صورت طب سنتی چینی و قرص مشایی ساپور برای درمان مشترک لکه زرد
[ترجمه ترگمان]هدف از این که تاثیر بالینی استفاده از نقطه طب سوزنی را مشخص کنیم، غشا سنتی دارویی چین و قرص sapor peripateticism برای درمان به طور مشترک اسپکل زرد را درمان می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Besides of numerical stability and high reduction accuracy, Block SAPOR is passivity guaranteed and structure preserving.
[ترجمه گوگل]علاوه بر ثبات عددی و دقت کاهش بالا، Block SAPOR دارای تضمین انفعال و حفظ ساختار است
[ترجمه ترگمان]علاوه بر پایداری عددی و دقت بالای کاهش، بلوک SAPOR، passivity است و ساختار حفظ ساختار را تضمین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مزه (اسم)
taste, smack, savor, relish, flavor, gusto, zest, sapor, sapour

ذائقه (اسم)
relish, palate, sapor, sapour

انگلیسی به انگلیسی

• savor, flavor, quality which gives something a distinct taste

پیشنهاد کاربران

بپرس