sapling

/ˈsæpl̩ɪŋ//ˈsæpl̩ɪŋ/

معنی: نهال، قلمه درخت، درخت تازه و جوان
معانی دیگر: قلمه، تژ

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a young tree.

جمله های نمونه

1. do not think that every spot is a sapling . . .
(سعدی) هر پیسه گمان مبر نهالی. . .

2. She plucked some leaves off the sapling.
[ترجمه باران] او برگ های زرد شده ی نهال را کند
|
[ترجمه گوگل]چند برگ از نهال چید
[ترجمه ترگمان]شاخه درخت رو از درخت بیرون کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She cut down the sapling with one chop.
[ترجمه گوگل]او نهال را با یک ریز خرد کرد
[ترجمه ترگمان]با یه تیکه چوب درخت رو قطع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Suddenly a big pole, a sapling, shot across the clearing like a giant arrow.
[ترجمه گوگل]ناگهان یک تیرک بزرگ، یک نهال، مانند یک تیر غول پیکر، در سراسر محوطه پرتاب شد
[ترجمه ترگمان]ناگهان یک چوب بزرگ، یک نهال درخت، از محوطه بی درخت بیرون آمد و مثل یک تیر بزرگ از محوطه بی درخت بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Upon arriving home, he noticed the sapling still had a pretty good root system on the bottom end.
[ترجمه گوگل]پس از رسیدن به خانه، متوجه شد که نهال هنوز سیستم ریشه ای خوبی در انتهای پایینی دارد
[ترجمه ترگمان]او به محض رسیدن به خانه متوجه شد که نهال ریشه نسبتا خوبی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Chop down a small sapling other, a concerted effort to environmental protection, earth has better shape.
[ترجمه گوگل]خرد کردن یک نهال کوچک دیگر، تلاش هماهنگ برای حفاظت از محیط زیست، زمین شکل بهتری دارد
[ترجمه ترگمان]خرد کردن یک نهال کوچک، یک تلاش هماهنگ برای حفاظت از محیط زیست، زمین شکل بهتری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The wind tore at the newly planted sapling.
[ترجمه گوگل]باد نهال تازه کاشته شده را پاره کرد
[ترجمه ترگمان]باد از نهال درخت planted کنده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Kunming Sapling Information and Technology Consulting Center is an intermediary agency with legal corporate status.
[ترجمه گوگل]مرکز مشاوره اطلاعات و فناوری نهال کونمینگ یک آژانس واسطه با وضعیت شرکتی قانونی است
[ترجمه ترگمان]مرکز مشاوره فن آوری اطلاعات و فن آوری Kunming یک موسسه واسطه با وضعیت حقوقی قانونی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A sapling needs pruning, a child discipline.
[ترجمه گوگل]نهال نیاز به هرس دارد، انضباط کودک
[ترجمه ترگمان]نهال به هرس کردن نیاز دارد و یک شاخه کودک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A little thrown-away sapling that I'd planted twenty-five years ago is now a tree above my house and I have enjoyed its shade.
[ترجمه گوگل]نهال کوچک دور ریخته شده ای که بیست و پنج سال پیش کاشته بودم، اکنون درختی بالای خانه من است و از سایه آن لذت برده ام
[ترجمه ترگمان]یک نهال کوچک که بیست و پنج سال پیش کاشته بودم اکنون درختی بالای خانه من است و از سایه آن لذت برده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The sapling still didn't recriminate to him.
[ترجمه گوگل]نهال هنوز او را سرزنش نکرد
[ترجمه ترگمان]شاخه درخت هنوز به او نزدیک نشده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The sapling has grown into a big tree after five years.
[ترجمه گوگل]این نهال پس از پنج سال به درخت تنومندی تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]نهال پس از پنج سال به یک درخت بزرگ تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I was surprised, therefore, to find three sphinx caterpillars still feeding on the ash sapling next to the cabin.
[ترجمه گوگل]بنابراین، از دیدن سه کرم ابوالهول که هنوز از نهال خاکستر کنار کابین تغذیه می‌کنند، شگفت‌زده شدم
[ترجمه ترگمان]به خاطر همین، تعجب کرده بودم که هنوز ۳ تا کرم خاکی را پیدا کنم که هنوز روی شاخه درخت زبان گنجشک کنار کابین نشسته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Fallen branches littered the rides and new growths of whippy little sapling twigs poked down at head-and-shoulder height to a horseman.
[ترجمه گوگل]شاخه‌های افتاده سواری‌ها را پر کرده بود و رویش‌های جدید شاخه‌های نهال کوچک شلاقی که در ارتفاع سر و شانه به سمت یک سوارکار می‌آمدند
[ترجمه ترگمان]شاخه های پر از شاخ و برگ درختان با شاخه درخت کاج که از نوک شاخه درخت کاج بیرون زده بود و به بلندی یک اسب سوار ضربه می زد، برخورد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نهال (اسم)
slip, plant, scion, sapling

قلمه درخت (اسم)
sapling

درخت تازه و جوان (اسم)
sapling

انگلیسی به انگلیسی

• young tree; young male, youth
a sapling is a young tree.

پیشنهاد کاربران

درخت بچه . [ دِ رَ ب َ چ َ / ب َچ ْ چ َ / چ ِ ] ( اِ مرکب ) پاجوش . ( یادداشت مرحوم دهخدا ) : چون خواهند که درخت شاه بلوط را بکارند درخت بچگان که بروید برکشند و بازنشانند. ( فلاحت نامه ) .
sapling ( مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل )
واژه مصوب: خال 3
تعریف: درخت جوانی بزرگ تر از شَل و دارای قطرِ برابر سینۀ حداکثر ده سانتی متر که شاخه‏های پایین خود را از دست داده باشد

بپرس