1. do not think that every spot is a sapling . . .
(سعدی) هر پیسه گمان مبر نهالی. . .
2. She plucked some leaves off the sapling.
[ترجمه باران] او برگ های زرد شده ی نهال را کند
|
[ترجمه گوگل]چند برگ از نهال چید [ترجمه ترگمان]شاخه درخت رو از درخت بیرون کشید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She cut down the sapling with one chop.
[ترجمه گوگل]او نهال را با یک ریز خرد کرد [ترجمه ترگمان]با یه تیکه چوب درخت رو قطع کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Suddenly a big pole, a sapling, shot across the clearing like a giant arrow.
[ترجمه گوگل]ناگهان یک تیرک بزرگ، یک نهال، مانند یک تیر غول پیکر، در سراسر محوطه پرتاب شد [ترجمه ترگمان]ناگهان یک چوب بزرگ، یک نهال درخت، از محوطه بی درخت بیرون آمد و مثل یک تیر بزرگ از محوطه بی درخت بیرون رفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Upon arriving home, he noticed the sapling still had a pretty good root system on the bottom end.
[ترجمه گوگل]پس از رسیدن به خانه، متوجه شد که نهال هنوز سیستم ریشه ای خوبی در انتهای پایینی دارد [ترجمه ترگمان]او به محض رسیدن به خانه متوجه شد که نهال ریشه نسبتا خوبی دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Chop down a small sapling other, a concerted effort to environmental protection, earth has better shape.
[ترجمه گوگل]خرد کردن یک نهال کوچک دیگر، تلاش هماهنگ برای حفاظت از محیط زیست، زمین شکل بهتری دارد [ترجمه ترگمان]خرد کردن یک نهال کوچک، یک تلاش هماهنگ برای حفاظت از محیط زیست، زمین شکل بهتری دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The wind tore at the newly planted sapling.
[ترجمه گوگل]باد نهال تازه کاشته شده را پاره کرد [ترجمه ترگمان]باد از نهال درخت planted کنده شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The Kunming Sapling Information and Technology Consulting Center is an intermediary agency with legal corporate status.
[ترجمه گوگل]مرکز مشاوره اطلاعات و فناوری نهال کونمینگ یک آژانس واسطه با وضعیت شرکتی قانونی است [ترجمه ترگمان]مرکز مشاوره فن آوری اطلاعات و فن آوری Kunming یک موسسه واسطه با وضعیت حقوقی قانونی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. A sapling needs pruning, a child discipline.
[ترجمه گوگل]نهال نیاز به هرس دارد، انضباط کودک [ترجمه ترگمان]نهال به هرس کردن نیاز دارد و یک شاخه کودک است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. A little thrown-away sapling that I'd planted twenty-five years ago is now a tree above my house and I have enjoyed its shade.
[ترجمه گوگل]نهال کوچک دور ریخته شده ای که بیست و پنج سال پیش کاشته بودم، اکنون درختی بالای خانه من است و از سایه آن لذت برده ام [ترجمه ترگمان]یک نهال کوچک که بیست و پنج سال پیش کاشته بودم اکنون درختی بالای خانه من است و از سایه آن لذت برده ام [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The sapling still didn't recriminate to him.
[ترجمه گوگل]نهال هنوز او را سرزنش نکرد [ترجمه ترگمان]شاخه درخت هنوز به او نزدیک نشده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The sapling has grown into a big tree after five years.
[ترجمه گوگل]این نهال پس از پنج سال به درخت تنومندی تبدیل شده است [ترجمه ترگمان]نهال پس از پنج سال به یک درخت بزرگ تبدیل شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I was surprised, therefore, to find three sphinx caterpillars still feeding on the ash sapling next to the cabin.
[ترجمه گوگل]بنابراین، از دیدن سه کرم ابوالهول که هنوز از نهال خاکستر کنار کابین تغذیه میکنند، شگفتزده شدم [ترجمه ترگمان]به خاطر همین، تعجب کرده بودم که هنوز ۳ تا کرم خاکی را پیدا کنم که هنوز روی شاخه درخت زبان گنجشک کنار کابین نشسته باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Fallen branches littered the rides and new growths of whippy little sapling twigs poked down at head-and-shoulder height to a horseman.
[ترجمه گوگل]شاخههای افتاده سواریها را پر کرده بود و رویشهای جدید شاخههای نهال کوچک شلاقی که در ارتفاع سر و شانه به سمت یک سوارکار میآمدند [ترجمه ترگمان]شاخه های پر از شاخ و برگ درختان با شاخه درخت کاج که از نوک شاخه درخت کاج بیرون زده بود و به بلندی یک اسب سوار ضربه می زد، برخورد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
نهال (اسم)
slip, plant, scion, sapling
قلمه درخت (اسم)
sapling
درخت تازه و جوان (اسم)
sapling
انگلیسی به انگلیسی
• young tree; young male, youth a sapling is a young tree.
پیشنهاد کاربران
درخت بچه . [ دِ رَ ب َ چ َ / ب َچ ْ چ َ / چ ِ ] ( اِ مرکب ) پاجوش . ( یادداشت مرحوم دهخدا ) : چون خواهند که درخت شاه بلوط را بکارند درخت بچگان که بروید برکشند و بازنشانند. ( فلاحت نامه ) .
sapling ( مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل ) واژه مصوب: خال 3 تعریف: درخت جوانی بزرگ تر از شَل و دارای قطرِ برابر سینۀ حداکثر ده سانتی متر که شاخههای پایین خود را از دست داده باشد