sapience

/ˈseɪpɪəns//ˈseɪpɪəns/

معنی: عقل، دانایی
معانی دیگر: wisdom عقل، معرفت

جمله های نمونه

1. the sap of youth and the sapience of age
شور و حرارت جوانی و عقل و درایت پیری

2. However, a lot of sapience comes into play before and after the check.
[ترجمه گوگل]با این حال، احتیاط زیادی قبل و بعد از چک وارد عمل می شود
[ترجمه ترگمان]اما بسیاری از sapience قبل و بعد از بررسی وارد بازی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Both are testing, in terms of finding new information, and in terms of requiring sapience.
[ترجمه گوگل]هر دو در حال آزمایش هستند، از نظر یافتن اطلاعات جدید، و از نظر نیاز به خردمندی
[ترجمه ترگمان]هر دوی آن ها تست، از نظر یافتن اطلاعات جدید، و از نظر نیاز به sapience تست هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In different actions space's people how to learning Buddhism, to develop their space of life, to empolder their soul and sapience, this is the tiptop value of our life.
[ترجمه گوگل]در اقدامات مختلف مردم فضا چگونه آیین بودا را بیاموزند، فضای زندگی خود را توسعه دهند، روح و خرد خود را تقویت کنند، این مهمترین ارزش زندگی ما است
[ترجمه ترگمان]در فعالیت های مختلف مردم، چگونه بودا را یاد بگیرند، فضایی از زندگی خود را توسعه دهند، تا روح و روح خود را حفظ کنند، این ارزش بسیار خوبی از زندگی ماست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Once there is a failed test then it requires sapience on the part of the tester to understand what really happened.
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک آزمایش ناموفق وجود دارد، برای درک آنچه واقعاً اتفاق افتاده است، نیاز به هوشیاری از جانب آزمایش کننده است
[ترجمه ترگمان]هنگامی که یک آزمایش شکست خورده وجود دارد، نیاز به sapience در بخش تستر برای درک آنچه واقعا رخ داده است، نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The wise programming of Shunde New Town has again proved the sapience of Shunde's people.
[ترجمه گوگل]برنامه نویسی عاقلانه Shunde New Town بار دیگر دانایی مردم Shunde را ثابت کرده است
[ترجمه ترگمان]برنامه نویسی عاقل شهرک جدید بار دیگر the مردم Shunde را ثابت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We, the servants of the Sole Power, carry out the Rite according to the time set by the stars and we show our sapience to our Master.
[ترجمه گوگل]ما بندگان قدرت یگانه، مناسک را بر اساس زمانی که ستارگان تعیین کرده اند انجام می دهیم و خردمندی خود را به ارباب خود نشان می دهیم
[ترجمه ترگمان]ما، servants قدرت Sole، the را با توجه به زمان تعیین شده توسط ستاره ها اجرا می کنیم و sapience را به ارباب خود نشان می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عقل (اسم)
reason, mind, wisdom, intellect, nous, wits, sapience

دانایی (اسم)
knowledge, sagacity, wisdom, sapience

انگلیسی به انگلیسی

• wisdom, sagacity; feigned wisdom, false knowledge

پیشنهاد کاربران

حکمت و فلسفه علم⬅️🗒️✒️ به معنایی عام و مترادف با علم و مطلق دانش به کار رفته و بر تمام علوم و فنون و هنرها اطلاق شده است؛ گاه به معنای خاص و به منزله فلسفه و دانشی تلقی شده است که حقایق هستی را، در حد امکانات و توانایی فاهمه بشر ، مکشوف می سازد؛ گاه به معنای اخص و مرادف با بخشی از فلسفه، یعنی حکمت نخستین، فلسفه اولی و الهیات ، است. افلاطون بر این عقیده بود که حکمت یا فلسفه نظری پذیرای هیچ تقسیمی نیست و کلیه علم ها استنتاج هایی هستند از مجموعه واحدی از اصول نهایی، و اثبات این اصول کار علم اعلایی است که افلاطون آن را دیالکتیک نامید.
...
[مشاهده متن کامل]

حکمت را به دو شاخهٔ حکمت نظری و حکمت عملی تقسیم می کنند که هر شاخه زیربخش های کوچکتر دارد:
حکمت نظری: در دانستن موجوداتی است که وجود آن ها وابسته به حرکات ارادی افراد بشر نباشد.
علم مابعدالطبیعه: در شناخت موجوداتی است که آمیختگی ماده شرط وجود آن ها نباشد.
علم به موجوداتی که بی آمیختگی ماده ممکن نباشند خود دو شاخه می دارد
ریاضی: آمیختگی ماده در تعقل و تصور آن شرط نیست.
علم طبیعی: جز با مخالطت ماده معلوم نباشد.
حکمت عملی: در دانستنِ صلاحِ اموری است که به اراده و کردارهای انسان وابسته است.
تهذیب اخلاق به امور انفرادی مربوط است.
به جماعت و مشارکت وابسته است. خود دو شاخه می دارد:
تدبیر منازل: مربوط است به مشارکت در منزل و خانه
سیاست مدنی مربوط است به مشارکت در اجتماعات بزرگ تر
پانویس⬇️🗒️✒️
https://plato. stanford. edu/entries/wisdom
شیخ الرئیس علامه الدهر ابوعلی سینا در باب حکمت و فلسفه چنین اشاره می فرماید👈 حکمت را به سیر نفس به سمت کمالِ ممکن برای آدمی در محدوده علم و عمل تعریف کرده و آن را صناعتی نظری دانسته است که انسان به وسیله آن، به قدر وسع و طاقت خود، به آن چه واقعاً در عالم وجود هست عالِم می شود و در نتیجه نفس او عالَمی معقول شبیه به عالَم عینی می گردد و به کمال می رسد و مستعد سعادت قُصوی در آخرت می شود.
ابن سینا حکمت را در این تعریف به معنای عام مشتمل بر جمیع علوم برهانی و وجه مشترک علوم نظری و عملی است ب کار برده، اما در الهیات شفا معنای خاصی از حکمت را ترجیح داده و آن را بر فلسفه اولی اطلاق کرده است.

منابع• https://fa.wikishia.net/view/فهرست_آثار_ابن‌سینا
درایت

بپرس