sapidity

/səˈpɪdɪtiː//səˈpɪdɪtɪ/

معنی: خوش مزگی، خوش طعمی
معانی دیگر: خوش ذائقگی

جمله های نمونه

1. The sapidity flows into an acid crispness, finishing in an intriguing aftertaste of mature pineapple and peach.
[ترجمه گوگل]تردی به حالت تردی اسیدی تبدیل می شود و با طعمی جذاب از آناناس و هلو بالغ به پایان می رسد
[ترجمه ترگمان]The به یک crispness اسید تبدیل می شود و در یک aftertaste فریبنده از آناناس و هلو کامل به پایان می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The ammoniated straw can improve sapidity of cud chewer, and increase feed intake, the level of energy and nonprotein.
[ترجمه گوگل]کاه آمونیومی می تواند نرمی جویدن کاد را بهبود بخشد و مصرف خوراک، سطح انرژی و غیر پروتئین را افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]کاه ammoniated می تواند sapidity of را بهبود بخشد و جذب خوراک، سطح انرژی و nonprotein را افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This wine displays extremely sweet and elegant fruity sensations and notes of yellow peaches and plums. On the palate, sapidity and softness unite.
[ترجمه گوگل]این شراب احساسات میوه ای بسیار شیرین و ظریف و نت های هلو زرد و آلو را نشان می دهد در کام، سخاوت و نرمی با هم متحد می شوند
[ترجمه ترگمان]این شراب، احساسات بسیار شیرین و ظریف میوه ای و یادداشت های مربوط به هلو و آلو زرد را به نمایش می گذارد روی ذائقه، sapidity و نرمی متحد می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Holding you in my arms and falling asleep just like holding Major J-Notturno. My breath is full of sapidity of yours. How deep your dream is as if your will never wake up again and it is called fat. . .
[ترجمه گوگل]تو را در آغوشم بگیرم و به خواب بروم درست مثل نگه داشتن سرگرد جی نوتورنو نفس من پر از حماقت توست خواب تو چقدر عمیق است که انگار دیگر هرگز از خواب بیدار نمی شود و به آن می گویند چاق
[ترجمه ترگمان]نگه داشتن تو در آغوشم و خوابیدن درست مثل نگه داشتن سرگرد جی جی نفسم پر از خون توئه چقدر رویای تو این است که دیگر هرگز بیدار نخواهی شد و به نام چاق نامیده می شود …
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Holding you in my arms and falling asleep just like holding Major J-Notturno. My breath is full of sapidity of yours.
[ترجمه گوگل]تو را در آغوشم بگیرم و به خواب بروم درست مثل نگه داشتن سرگرد جی نوتورنو نفس من پر از حماقت توست
[ترجمه ترگمان]نگه داشتن تو در آغوشم و خوابیدن درست مثل نگه داشتن سرگرد جی جی نفسم پر از خون توئه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Holding you in my arms and falling asleep just like holding Major J-Notturno. My breath is full of sapidity of yours. How deep your dream is as if your will never wake up again and it is called fate.
[ترجمه گوگل]تو را در آغوشم بگیرم و به خواب بروم درست مثل نگه داشتن سرگرد جی نوتورنو نفس من پر از حماقت توست رویای تو چقدر عمیق است که گویی دیگر هرگز از خواب بیدار نمی شود و نامش سرنوشت است
[ترجمه ترگمان]نگه داشتن تو در آغوشم و خوابیدن درست مثل نگه داشتن سرگرد جی جی نفسم پر از خون توئه این رویای شما چقدر عمیق است که گویی دیگر هرگز از خواب بیدار نخواهید شد و این سرنوشت نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Holding you in my arms and falling asleep just like holding Major G-Notturno. My breath is full of sapidity of yours. How deep your dream is as if your will never wake up again and it is called fate.
[ترجمه گوگل]تو را در آغوشم بگیرم و به خواب بروم درست مثل نگه داشتن سرگرد جی نوتورنو نفس من پر از حماقت توست رویای تو چقدر عمیق است که گویی دیگر هرگز از خواب بیدار نمی شود و نامش سرنوشت است
[ترجمه ترگمان]تو رو تو دستام نگه داشتم و مثل یه \" سرگرد جی جی \" خوابیده بودم نفسم پر از خون توئه این رویای شما چقدر عمیق است که گویی دیگر هرگز از خواب بیدار نخواهید شد و این سرنوشت نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خوش مزگی (اسم)
relish, flavor, gust, joke, humor, jest, bon mot, jocularity, zest, sapidity, jocosity, nice taste, pepper

خوش طعمی (اسم)
relish, flavor, gust, sapidity, haut-gout

انگلیسی به انگلیسی

• tastiness, pleasant or appetizing flavor, savoriness; state of being pleasing or interesting

پیشنهاد کاربران

بپرس