sandy

/ˈsændi//ˈsændi/

معنی: ریگ دار، ریگ مانند، ماسهای، شنی، ریگی
معانی دیگر: شن پوش، (از نظر زبری یا عدم ثبات) شن مانند، (رنگ) حنایی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: sandier, sandiest
(1) تعریف: made of, containing, or resembling sand.

- The lake has a sandy bottom.
[ترجمه گوگل] این دریاچه دارای کف شنی است
[ترجمه ترگمان] دریاچه دارای کف ماسه ای است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Some plants won't grow in sandy soil.
[ترجمه گوگل] برخی از گیاهان در خاک شنی رشد نمی کنند
[ترجمه ترگمان] برخی گیاهان در خاک شنی رشد نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- These cookies have a sandy texture.
[ترجمه گوگل] این کوکی ها بافت شنی دارند
[ترجمه ترگمان] این شیرینی ها دارای بافت ماسه ای هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: sprinkled or covered with sand.

- Our feet were sandy after walking on the beach.
[ترجمه گوگل] بعد از راه رفتن در ساحل، پاهایمان شنی بود
[ترجمه ترگمان] پیاده روی بعد از پیاده روی در ساحل شنی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: of the same color as sand; yellowish shaded with red or gray.

- a dog with a sandy coat
[ترجمه گوگل] سگی با کت شنی
[ترجمه ترگمان] سگی با نیم تنه شنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. sandy hair
موی حنایی

2. sandy soil
خاک شن دار

3. a sandy beach
کرانه ی شنی

4. money is too sandy a foundation on which to base a marriage
پول شالوده ی لرزانی است که نمی توان ازدواج را بر آن استوار کرد.

5. which is better: sandy beaches or pebbly beaches?
کدام بهتر است: ساحل شنی یا ساحل ریگی ؟

6. a big snake was slithering down the sandy hill
مار درشتی از تپه ی شنی به پایین می خزید.

7. the crunch of soldiers's feet on a sandy beach
صدای قرچ قرچ پای سربازان در ساحل شنی

8. The boat finally fetched up on a sandy beach.
[ترجمه گوگل]قایق در نهایت به ساحل شنی رسید
[ترجمه ترگمان]بالاخره قایق در ساحل شنی پیدا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The liquid filtered through sandy soil.
[ترجمه گوگل]مایع از طریق خاک شنی فیلتر شد
[ترجمه ترگمان]مایع از طریق خاک ماسه ای فیلتر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Sandy will be delighted to see you.
[ترجمه گوگل]سندی از دیدن شما خوشحال خواهد شد
[ترجمه ترگمان]سندی \"از دیدنت خوشحال میشه\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I prefer a sandy beach to a shingly one.
[ترجمه گوگل]من یک ساحل شنی را به یک ساحل شیک ترجیح می دهم
[ترجمه ترگمان]من یه ساحل شنی برای یه shingly رو ترجیح میدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He latched onto Sandy at the party and wouldn't go away.
[ترجمه گوگل]او در مهمانی به سندی چسبید و نمی رفت
[ترجمه ترگمان]او به سمت سندی رفت و از آنجا دور نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Water filters through sandy soil and into the well.
[ترجمه گوگل]آب از طریق خاک شنی و به داخل چاه فیلتر می شود
[ترجمه ترگمان]استفاده از فیلتر آب از طریق خاک شنی و در چاه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Sandy works out with her personal trainer every week.
[ترجمه گوگل]سندی هر هفته با مربی شخصی خود تمرین می کند
[ترجمه ترگمان]سندی هر هفته با مربی خصوصی خود کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The floor of the beach-hut was sandy.
[ترجمه گوگل]کف کلبه ساحلی شنی بود
[ترجمه ترگمان]زمین کلبه شنی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. We looked high and low for Sandy but couldn't find her.
[ترجمه گوگل]ما بالا و پایین دنبال سندی گشتیم اما نتوانستیم او را پیدا کنیم
[ترجمه ترگمان]بالا و پایین را نگاه کردیم، اما نتوانستم او را پیدا کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Crocodiles bask on the small sandy beaches.
[ترجمه گوگل]تمساح ها در سواحل شنی کوچک آب می خورند
[ترجمه ترگمان]Crocodiles بر روی سواحل شنی کوچک گرم می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ریگ دار (صفت)
gritty, sandy

ریگ مانند (صفت)
gritty, sandy

ماسه ای (صفت)
sandy, sabulous

شنی (صفت)
sandy

ریگی (صفت)
sandy

تخصصی

[عمران و معماری] ماسه ای
[زمین شناسی] ماسه ای - (زمین ریخت شناسی) پادگانه رودخانه ای پست که سطح بالایی آن به سمت بالادست جریان همپای رشد و ارتفاع گرفتن موانع و سدهای پایین دست رودخانه همانند رودخانه ماسه ای بزرگ در خاور کنتاکی رشد می کند. (شاو 1911). - مقایسه شود با: تپه جزیره ای، گلی .
[خاک شناسی] شنی

انگلیسی به انگلیسی

• female first name (short form of sandra)
gritty, grainy; covered with sand; having the color of sand; unstable; red-headed, having golden hair
a sandy area is made up of or contains sand.
sandy hair is light orange-brown.

پیشنهاد کاربران

1. شنی. ماسه ای 2. پوشیده از شن 3. ( رنگ ) حنایی
مثال:
a sandy beach
یک ساحل دریای ماسه ای و شنی
**** رنگِ حنایی
دوستان دقت داشته باشید که برخی مواقع منظور از sandy، رنگِ اون هست که تقریبا حنایی هست.
با توجه به بافت متن بای متوجه معنی شد.
به مثال زیر نگاه کنید. منظور از sandy moustache سبیل حنایی است:
The edge of the glass to brush against his neat sandy moustache.
ماسه ای
شنی ، شن مانند
example : desert is a dry , sandy place

زمین شنی ، شنی،
چیزی که از شن باشد.

بپرس