sandbank

/ˈsændbæŋk//ˈsændbæŋk/

معنی: ساحل مرجانی یاشنی درجزیره، ساحل شنی، کرانه ماسه
معانی دیگر: رجوع شود به: sandbar، تپه زیرابی، جزیره نما، ریگ پشته، ریگ تپه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a large deposit of sand, as in a river or on the side of a hill.

جمله های نمونه

1. the boat was stuck on the sandbank
کشتی در قسمت کم عمق ساحل گیر کرده بود.

2. The boat stuck on a sandbank but we soon got it afloat again.
[ترجمه گوگل]قایق روی یک ساحل شنی گیر کرده بود اما خیلی زود دوباره آن را شناور کردیم
[ترجمه ترگمان]قایق روی یک ساحل شنی قرار داشت، اما به زودی آن را روی آب شناور کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The sandbank was uncertain, like quicksand under his feet.
[ترجمه گوگل]ساحل شن نامطمئن بود، مثل ماسه روان زیر پایش
[ترجمه ترگمان]ساحل شنی مثل ماسه روان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The oil tanker was grounded on a sandbank.
[ترجمه گوگل]تانکر نفت بر روی یک ساحل شنی زمین گیر شده بود
[ترجمه ترگمان]تانکر نفت بر روی یک sandbank بسته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Our boat got caught on a sandbank as we returned home.
[ترجمه گوگل]وقتی به خانه برگشتیم قایق ما در یک ساحل شنی گرفتار شد
[ترجمه ترگمان] وقتی برگشتیم خونه، قایق ما گیر افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The oil tanker ran aground on a sandbank.
[ترجمه گوگل]تانکر نفت در یک ساحل شنی به گل نشست
[ترجمه ترگمان]تانکر نفت در یک sandbank به گل نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It fetched up on a sandbank.
[ترجمه گوگل]روی یک ساحل شنی رسید
[ترجمه ترگمان]یک ساحل شنی پیدا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Rodley sighted a sandbank awash ahead.
[ترجمه گوگل]رادلی یک کرانه شنی را در پیش رو دید
[ترجمه ترگمان]Rodley یک ساحل شنی را دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The ship hit a sandbank.
[ترجمه گوگل]کشتی به یک ساحل شنی برخورد کرد
[ترجمه ترگمان]کشتی به ساحل شنی خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Something lumbered and crashed out on the sandbank.
[ترجمه گوگل]چیزی چوبی شد و روی ساحل شن افتاد
[ترجمه ترگمان]در ساحل شنی چیزی به حرکت درآمد و در ساحل شنی فرود آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He landed wheels-up on the sandbank and he and all the crew escaped certain death.
[ترجمه گوگل]او با چرخ روی ساحل شن فرود آمد و او و همه خدمه از مرگ حتمی نجات یافتند
[ترجمه ترگمان]چرخ های یک ساحل شنی روی ساحل شنی فرود آمد و او و همه خدمه از مرگ حتمی نجات یافتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Look at that sandbank over there.
[ترجمه گوگل]به آن ساحل شنی نگاه کنید
[ترجمه ترگمان]اون ساحل شنی رو ببین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I am a long drought disturbance of sandbank!
[ترجمه نگین] من یک ساحل خشک پر آشوب هستم
|
[ترجمه گوگل]من یک اختلال خشکسالی طولانی از بانک شنی هستم!
[ترجمه ترگمان]من یک ساحل شنی طولانی و طولانی هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They lived with their Mother in a sandbank, underneath the root of a very big fir tree.
[ترجمه گوگل]آنها با مادرشان در یک ساحل شنی، زیر ریشه یک درخت صنوبر بسیار بزرگ زندگی می کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها با مادرشان در a، زیر ریشه یک درخت صنوبر بزرگ زندگی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ساحل مرجانی یاشنی درجزیره (اسم)
cay, sandbank

ساحل شنی (اسم)
sandbank

کرانه ماسه (اسم)
sandbank

تخصصی

[عمران و معماری] کرانماسه
[زمین شناسی] کران ماسه ای - الف) پشته ماسه ای مغروق در دریا، دریاچه یا رودخانه که معمولاً در زمان جزر قابل مشاهده است. سد ماسه ای. - ب) نهشته بزرگ ماسه ای، خصوصاً در نواحی کم عمق نزدیک ساحل.

انگلیسی به انگلیسی

• large mound of sand
a sandbank is a bank of sand below the surface of the sea or a river.

پیشنهاد کاربران

جایی از دریا یا رودخانه که سطح شن بالاتر از سطح آب باشد
sandbank

بپرس