1. sand drifts ten meters high
تل های شنی به ارتفاع ده متر
2. sand dune
تلماسه،تپه ی شنی
3. sand filters the water
ماسه آب را پالوده (تصفیه) می کند.
4. sand had been drifted around the lake
شن در اطراف دریاچه انباشته شده بود.
5. sand is mixed with cement
ماسه را با سیمان می آمیزند.
6. sand that pans well
شنی که خوب زر می دهد
7. sand the table down before painting it
پیش از رنگ زدن میز را خوب سنباده بزن.
8. coarse sand
شن درشت
9. fine sand
شن ریز
10. light sand
شن بسیار ریز
11. sharp sand
شن زبر
12. the sand reduced the violence of the impact
شن شدت ضربه را کاهش داد.
13. the sand that had been deposited on the bottom of the pool
شن هایی که کف استخر ته نشین شده بود
14. the sand was sparkling with specks of gold
ذرات طلا در شن می درخشید.
15. they sand the frozen steps to prevent slipping
برای جلوگیری از لیز خوردن،پله های یخ زده را شن پاشی می کنند.
16. the sun-bleached sand of that quiet beach
شن های آن ساحل آرام که خورشید آنها را سفید کرده بود
17. water permeates sand
آب از شن می گذرد.
18. a mass of sand
توده ای از شن
19. a shovelful of sand
یک بیل شن
20. fine grains of sand
دانه های ریز شن
21. he hasn't got sand enough to talk back to his wife
جرات این را ندارد که جواب زنش را بدهد.
22. i shoveled the sand into the truck
شن هارا با بیل توی کامیون ریختم.
23. she mixed some sand with cement and then poured water on it
او قدری شن با سیمان را مخلوط کرد و سپس آب روی آن ریخت.
24. the accretion of sand on the shore
انباشتگی شن روی ساحل
25. the white desert sand reflects the heat of the sun
شن های سپید صحرا حرارت خورشید را پس تافت می کنند.
26. fatimeh scoured the pots with sand and water until they gleamed
فاطمه دیگ ها را با شن و آب سایید تا اینکه براق شدند.
27. the children play with the sand on the lake's beach
بچه ها با شن های ساحل دریاچه بازی می کنند.
28. the desert is full of sand
صحرا پر است از شن.
29. we played volleyball on the sand
ما در ساحل شنی والیبال بازی کردیم.
30. a sedimentary layer of mud and sand
یک لایه ی رسوبی از گل و ماسه
31. the finesse of this kind of sand
نرمی این نوع شن
32. that village has been overwhelmed by desert sand
آن دهکده توسط شن صحرا بلعیده شده است.
33. an ostrich with its head in the sand
(شتر مرغی که سرش را زیر شن می کند و فکر می کند کسی او را نمی بیند) شخصی که واقعیت را نمی بیند
34. the hen pecked up the rice from the sand
مرغ برنج ها را از میان شن ها برچید.
35. several tons of the wheat were downgraded for containing sand
چندین تن ازگندم ها را به خاطر داشتن شن تنزل مرغوبیت دادند.
36. there are more stars than there are grains of sand on the earth
شمار ستارگان از شمار دانه های شن روی کره ی زمین بیشتراست.
37. flood waters entered the canal scouring out lots of mud and sand
سیلاب وارد آبراه شد و مقدار زیادی گل و شن را با خود برد.
38. the lower end of the cuttings should be immersed in moist sand
ته جوانه ها را باید در شن نمناک فرو کرد.