1. no one is allowed into his inner sanctum
هیچ کس اجازه ی ورود به خلوتگاه درونی او را ندارد.
2. I was allowed once into his inner sanctum.
[ترجمه گوگل]یک بار به من اجازه داده شد که وارد حرم درونی او شوم
[ترجمه ترگمان]من اجازه داشتم یه بار وارد حریم خصوصی اون بشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. My presence in his sanctum was evidently esteemed a piece of impudence too shameful for remark.
[ترجمه گوگل]حضور من در حرم او ظاهراً یک وقاحت بسیار شرم آور برای اظهار نظر بود
[ترجمه ترگمان]حضور من در آنجا به نظر می آمد که کسی با گستاخی محض اظهار نظر و گستاخی نسبت به او ابراز شرم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She once allowed me into her inner sanctum .
[ترجمه گوگل]او یک بار مرا به پناهگاه درونی خود راه داد
[ترجمه ترگمان]اون یه بار بهم اجازه داد که وارد حریم خصوصی اون بشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Occasionally she would be allowed into the inner sanctum of his office.
[ترجمه گوگل]گهگاه به او اجازه میدادند که به محراب داخلی دفترش برود
[ترجمه ترگمان]گهگاه اجازه ورود به داخل دفتر خود را می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. This inner sanctum looked as though they should all be waving little red books and were very vociferous.
[ترجمه گوگل]این پناهگاه درونی به نظر می رسید که همه آنها باید کتاب های کوچک قرمز را تکان دهند و بسیار پر سر و صدا بود
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که همه آن ها باید کتاب های کوچک قرمز را تکان می دادند و به صدای بلند فریاد می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. To pass unscathed into the inner sanctum of the wave is the categorical imperative of surfing.
[ترجمه گوگل]عبور بدون آسیب به حریم درونی موج، از ضروریات قطعی موج سواری است
[ترجمه ترگمان]عبور از این قسمت درونی موج، امری قطعی و قاطع موج سواری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The Governor's sanctum was a leviathan suffused with the same dreary red light.
[ترجمه گوگل]پناهگاه فرماندار یک لویاتان بود که با همان نور قرمز دلخراش پر شده بود
[ترجمه ترگمان]sanctum والی بود که با همان نور قرمز تیره رنگی را پر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Ruby laser light stitched the interior of the sanctum like thinnest threads of stronger flame within a dully glowing oven.
[ترجمه گوگل]نور لیزر یاقوتی، فضای داخلی پناهگاه را مانند نازکترین رشتههای شعله قویتر در یک کوره درخشان میدوخت
[ترجمه ترگمان]نور لیزر روبی در داخل آن مثل thinnest رشته های شعله قوی تر درون یک کوره سوزان با درخشش رو به رو شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. His bedroom's his inner sanctum.
[ترجمه گوگل]اتاق خواب او پناهگاه درونی اوست
[ترجمه ترگمان]اتاقش bedroom - - ه - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Was I going to get to the Sanctum before nightfall?
[ترجمه گوگل]آیا قرار بود قبل از شب به پناهگاه برسم؟
[ترجمه ترگمان]قبل از غروب آفتاب به the می رفتم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Wudang Mountain, the Taoism sanctum, locates in the west and central of our country.
[ترجمه گوگل]کوه وودانگ، پناهگاه تائوئیسم، در غرب و مرکز کشور ما قرار دارد
[ترجمه ترگمان]کوه Wudang، the Taoism، در غرب و مرکز کشور ما واقع شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The clubhouse was their sanctum sanctorum.
14. He withdrew to his sanctum sanctorum, where the children could never go.
[ترجمه گوگل]او به آرامگاه خود عقب نشینی کرد، جایی که بچه ها هرگز نمی توانستند بروند
[ترجمه ترگمان]به سمت حریم خصوصی خود رفت، جایی که بچه ها هرگز نمی توانستند بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید