sanctum

/ˈsæŋktəm//ˈsæŋktəm/

معنی: حریم، خلوتگاه، قدس الاقداس، جایگاه مقدس، قدس
معانی دیگر: محل تفکر یا نیایش فرد، محل دنج، محل مقدس، حرم، مکان مقدس

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: sancta, sanctums
(1) تعریف: a holy or sacred place.
مشابه: holy, sanctuary

(2) تعریف: a private place where one can go to be alone and undisturbed; retreat.
مشابه: cloister, lair, retreat

جمله های نمونه

1. no one is allowed into his inner sanctum
هیچ کس اجازه ی ورود به خلوتگاه درونی او را ندارد.

2. I was allowed once into his inner sanctum.
[ترجمه گوگل]یک بار به من اجازه داده شد که وارد حرم درونی او شوم
[ترجمه ترگمان]من اجازه داشتم یه بار وارد حریم خصوصی اون بشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. My presence in his sanctum was evidently esteemed a piece of impudence too shameful for remark.
[ترجمه گوگل]حضور من در حرم او ظاهراً یک وقاحت بسیار شرم آور برای اظهار نظر بود
[ترجمه ترگمان]حضور من در آنجا به نظر می آمد که کسی با گستاخی محض اظهار نظر و گستاخی نسبت به او ابراز شرم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She once allowed me into her inner sanctum .
[ترجمه گوگل]او یک بار مرا به پناهگاه درونی خود راه داد
[ترجمه ترگمان]اون یه بار بهم اجازه داد که وارد حریم خصوصی اون بشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Occasionally she would be allowed into the inner sanctum of his office.
[ترجمه گوگل]گهگاه به او اجازه می‌دادند که به محراب داخلی دفترش برود
[ترجمه ترگمان]گهگاه اجازه ورود به داخل دفتر خود را می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This inner sanctum looked as though they should all be waving little red books and were very vociferous.
[ترجمه گوگل]این پناهگاه درونی به نظر می رسید که همه آنها باید کتاب های کوچک قرمز را تکان دهند و بسیار پر سر و صدا بود
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که همه آن ها باید کتاب های کوچک قرمز را تکان می دادند و به صدای بلند فریاد می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. To pass unscathed into the inner sanctum of the wave is the categorical imperative of surfing.
[ترجمه گوگل]عبور بدون آسیب به حریم درونی موج، از ضروریات قطعی موج سواری است
[ترجمه ترگمان]عبور از این قسمت درونی موج، امری قطعی و قاطع موج سواری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Governor's sanctum was a leviathan suffused with the same dreary red light.
[ترجمه گوگل]پناهگاه فرماندار یک لویاتان بود که با همان نور قرمز دلخراش پر شده بود
[ترجمه ترگمان]sanctum والی بود که با همان نور قرمز تیره رنگی را پر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Ruby laser light stitched the interior of the sanctum like thinnest threads of stronger flame within a dully glowing oven.
[ترجمه گوگل]نور لیزر یاقوتی، فضای داخلی پناهگاه را مانند نازک‌ترین رشته‌های شعله قوی‌تر در یک کوره درخشان می‌دوخت
[ترجمه ترگمان]نور لیزر روبی در داخل آن مثل thinnest رشته های شعله قوی تر درون یک کوره سوزان با درخشش رو به رو شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His bedroom's his inner sanctum.
[ترجمه گوگل]اتاق خواب او پناهگاه درونی اوست
[ترجمه ترگمان]اتاقش bedroom - - ه - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Was I going to get to the Sanctum before nightfall?
[ترجمه گوگل]آیا قرار بود قبل از شب به پناهگاه برسم؟
[ترجمه ترگمان]قبل از غروب آفتاب به the می رفتم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Wudang Mountain, the Taoism sanctum, locates in the west and central of our country.
[ترجمه گوگل]کوه وودانگ، پناهگاه تائوئیسم، در غرب و مرکز کشور ما قرار دارد
[ترجمه ترگمان]کوه Wudang، the Taoism، در غرب و مرکز کشور ما واقع شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The clubhouse was their sanctum sanctorum.
[ترجمه گوگل]کلوپ محل سکونت آنها بود
[ترجمه ترگمان]کلوب حریم خصوصی اونا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He withdrew to his sanctum sanctorum, where the children could never go.
[ترجمه گوگل]او به آرامگاه خود عقب نشینی کرد، جایی که بچه ها هرگز نمی توانستند بروند
[ترجمه ترگمان]به سمت حریم خصوصی خود رفت، جایی که بچه ها هرگز نمی توانستند بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حریم (اسم)
adytum, sanctum, frontage

خلوتگاه (اسم)
adytum, sanctum, penetralia, boudoir, den, place of retirement, retired place, private place

قدس الاقداس (اسم)
sanctum, holy of holies

جایگاه مقدس (اسم)
sanctuary, sanctum

قدس (اسم)
sanctum

انگلیسی به انگلیسی

• holy or sacred place; private place, retreat

پیشنهاد کاربران

sanctum ( باستان‏شناسی )
واژه مصوب: پرستشگاه
تعریف: هر مکان و بنایی برای عبادت و پرستش مانند معبد و مسجد و کلیسا

بپرس