1. customs sanctified by long usage
رسومی که کاربرد طولانی آنها را واجب کرده است
2. god blessed the seventh day and sanctified it
(انجیل) خداوند روز هفتم را برکت داد و آن را مقدس اعلام کرد.
3. The priest sanctified the church with a special ceremony.
[ترجمه گوگل]کشیش کلیسا را با مراسم خاصی تقدیس کرد
[ترجمه ترگمان]کشیش کلیسا را با یک مراسم خاص تقدیس می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The rule of the Czar was sanctified by the Russian Orthodox Church.
[ترجمه گوگل]حکومت تزار توسط کلیسای ارتدکس روسیه تقدیس شد
[ترجمه ترگمان]قانون تزار مورد تقدیس کلیسای ارتدوکس روسیه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. This was a practice sanctified by tradition.
[ترجمه گوگل]این عملی بود که توسط سنت مقدس شده بود
[ترجمه ترگمان]این تمرینی بود که به وسیله سنت تقدیس شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Psychology had sanctified the opinion that youthful rebellion was a natural stage of adolescence.
[ترجمه گوگل]روانشناسی این عقیده را تقدیس کرده بود که شورش جوانی مرحله طبیعی نوجوانی است
[ترجمه ترگمان]روانشناسی این عقیده را تقدیس کرده بود که شورش جوانان یک مرحله طبیعی از دوران نوجوانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Oooo . . . makes me feel downright sanctified, just thinking about it!
[ترجمه گوگل]اوووو باعث می شود من کاملاً احساس تقدیس کنم، فقط به آن فکر می کنم!
[ترجمه ترگمان]Oooo من باعث میشه احساس downright کنم، فقط به این فکر می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He assailed other reactionary regimes sanctified by Napoleon's final defeat, prior to which he toured the Continent.
[ترجمه گوگل]او به دیگر رژیمهای ارتجاعی که با شکست نهایی ناپلئون تقدیس شده بودند، حمله کرد و قبل از آن به تور قاره رفت
[ترجمه ترگمان]او بر سایر حکومت های استبدادی که از شکست نهایی ناپلئون تقدیس شده بودند، پیشی گرفت، و پیش از آن به قاره اروپا سفر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. God blessed the seventh day and sanctified it.
[ترجمه گوگل]خداوند روز هفتم را برکت داد و آن را تقدیس کرد
[ترجمه ترگمان]خدا روز هفتم را تقدیس کرد و تقدیس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Eugenie's transparent sincerity had momentarily sanctified Charle's love.
[ترجمه گوگل]صمیمیت شفاف یوژنی برای لحظه ای عشق چارل را تقدیس کرده بود
[ترجمه ترگمان]صداقت و صداقت او ژنی برای لحظه ای تقدس را تقدیس کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. For it is sanctified through the word of God and intercession.
[ترجمه گوگل]زیرا با کلام خدا و شفاعت تقدیس می شود
[ترجمه ترگمان]زیرا از طریق کلام خدا و intercession تقدیس شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. God sanctified the seventh day to be a special and holy day, set apart from the other six.
[ترجمه گوگل]خداوند روز هفتم را متمایز از شش روز دیگر به عنوان روزی خاص و مقدس قرار داد
[ترجمه ترگمان]خداوند روز هفتم را روز مقدس و مقدس قرار می دهد و از شش نفر دیگر جدا می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Anyone who touch the sanctified vessels of God in defilement are profaning the name of God.
[ترجمه گوگل]هر کس به ظروف مقدس خدا دست بزند نام خدا را بی حرمت می کند
[ترجمه ترگمان]هر کسی که به رگ های تقدیس شده خداوند در defilement دست زند، به نام خدا هتک حرمت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. And Josue said to the people: Be ye sanctified: for to morrow the Lord will do wonders among you.
[ترجمه گوگل]و یوشع به مردم گفت: مقدس باشید، زیرا فردا خداوند در میان شما معجزات خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]و Josue به مردم گفت: شما تقدیس کنید؛ زیرا فردا خدا در میان شما عجایب خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید