sanative

/ˈsænʌtɪv//ˈsænətɪv/

معنی: شفادهنده، علاج کننده بهبودی دهنده
معانی دیگر: درمان بخش، علاج کننده، درمانگر، sanatory شفادهنده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: having curative or healing powers.

جمله های نمونه

1. We successfully developed a sanative Aloe beer, which is based on Aloe and carried out on the beer product line in our college.
[ترجمه گوگل]ما با موفقیت یک آبجو آلوئه سالم را تولید کردیم که بر پایه آلوئه است و در خط تولید آبجو در کالج ما انجام می شود
[ترجمه ترگمان]ما با موفقیت یک sanative آلوئه ورا را توسعه دادیم که براساس آلوئه ورا است و بر روی خط تولید آبجو در کالج ما انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There is nothing so sanative as a walk in the woods.
[ترجمه گوگل]هیچ چیز به اندازه پیاده روی در جنگل آرامش بخش نیست
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز به اندازه راه رفتن توی جنگل نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Having taken the tradition of homologous Chinese herbal and foods, our company has refined series sanative candies, which are blended with extracted of natural plants with high-tech process.
[ترجمه گوگل]با توجه به سنت گیاهان و غذاهای چینی همولوگ، شرکت ما آب نبات های بهداشتی سری را تصفیه کرده است که با استخراج گیاهان طبیعی با فرآیندهای پیشرفته ترکیب می شوند
[ترجمه ترگمان]شرکت ما با استفاده از سنت of و غذاهای چینی، سری های refined sanative را دارد که با استخراج شده از گیاهان طبیعی با فرآیند فن آوری بالا ترکیب می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Simultaneity, We have passed the Chinese Environment Sign Product Certification Council, and devoted to developing, producing distribution of the innocuity, sanative environment green products.
[ترجمه گوگل]همزمان، ما شورای صدور گواهینامه محصول چینی محیط زیست را گذرانده‌ایم و به توسعه، تولید توزیع محصولات سبز بی‌ضرر و محیط‌زیست بهداشتی اختصاص داده‌ایم
[ترجمه ترگمان]Simultaneity، ما از شورای صدور گواهی محصول چین عبور کردیم و به توسعه، تولید توزیع محصولات سبز (sanative)و محصولات سبز اختصاص دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Thanks to progress in civilization, our living environment and source of food have become more sanative .
[ترجمه گوگل]به لطف پیشرفت در تمدن، محیط زندگی و منبع غذایی ما بهداشتی تر شده است
[ترجمه ترگمان]به لطف پیشرفت در تمدن، محیط زندگی ما و منبع غذا more شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شفادهنده (صفت)
sanative, sanatory

علاج کننده بهبودی دهنده (صفت)
sanative, sanatory

انگلیسی به انگلیسی

• curative, therapeutic, having healing qualities

پیشنهاد کاربران

بپرس