sampan

/ˈsæmpæn//ˈsæmpæn/

معنی: قایق سقف حصیری و بادبانی
معانی دیگر: (چینی) قایق، سمپن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a small boat of the Far East, usu. flat-bottomed and propelled by one or two oars.

جمله های نمونه

1. Motorized barges, sampans and lighters were moving on the water.
[ترجمه گوگل]لنج های موتوری، سمپان و فندک روی آب حرکت می کردند
[ترجمه ترگمان]قایق های motorized و sampans و فندک روی آب حرکت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The net on the sampan was swinging a little, in a light wind.
[ترجمه گوگل]تور روی سمپان کمی تاب می خورد، با باد ملایم
[ترجمه ترگمان]تور روی the کمی تاب می خورد و باد ملایمی می وزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The launch had hit a sampan and overturned it.
[ترجمه گوگل]پرتاب به یک سمپان برخورد کرده و آن را واژگون کرده بود
[ترجمه ترگمان]پرتاب توپ ضربه محکمی خورده و آن را واژگون کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It came from one last sampan approaching the docks.
[ترجمه گوگل]این از آخرین سمپان بود که به اسکله نزدیک می شد
[ترجمه ترگمان]از آخرین sampan که به اسکله آمده بود، به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Sampan continues to bridge the Asian American community organizations and individuals in the Greater Boston area.
[ترجمه گوگل]سمپان به پل زدن بین سازمان ها و افراد جامعه آسیایی آمریکایی در منطقه بوستون بزرگ ادامه می دهد
[ترجمه ترگمان]Sampan به پل زدن سازمان های جامعه آمریکایی آسیایی و افراد در منطقه بزرگ بوستون ادامه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Howard said that he would not hire a sampan.
[ترجمه گوگل]هوارد گفت که سمپان را استخدام نمی کند
[ترجمه ترگمان] هاوارد \"گفت که\" he \"رو استخدام نمیکنه\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I decided to take part in the single sampan contest at the sports meeting.
[ترجمه گوگل]تصمیم گرفتم در جلسه ورزشی در مسابقه تک سمپان شرکت کنم
[ترجمه ترگمان]من تصمیم گرفتم در مسابقه تک نفره در جلسه ورزشی شرکت کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He was the sampan man, the only one who had fallen into the water.
[ترجمه گوگل]او همان مرد سمپان بود، تنها کسی که در آب افتاده بود
[ترجمه ترگمان]او تنها کسی بود که به آب افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The desk is my sampan.
[ترجمه گوگل]میز کار سمپان من است
[ترجمه ترگمان] میز \"sampan\" - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Her grandmother and infant aunt were making their way from their ancestral village sampan.
[ترجمه گوگل]مادربزرگ و خاله شیرخوارش از روستای اجدادی خود سمپان راه می‌رفتند
[ترجمه ترگمان]مادر بزرگش و خاله پتو نیا از روستای آبا و اجدادی خود بیرون آمده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The patrol, seeking VC craft on the waterways, had stopped her sampan shortly after sunup—before the 7 a. m. curfew ended.
[ترجمه گوگل]گشتی که به دنبال کشتی VC در آبراه ها بود، سمپان او را اندکی پس از غروب آفتاب - قبل از ساعت 7 صبح متوقف کرده بود متر منع رفت و آمد به پایان رسید
[ترجمه ترگمان]گشت زنی که در راه VC بود، مدت کوتاهی پس از طلوع خورشید او را متوقف کرده بود ام حکومت نظامی تموم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Sometimes we can see schools of fish pass by the sampan.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات می توانیم شاهد عبور دسته های ماهی از کنار سمپان باشیم
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات ما می توانیم مدارس ماهی را ببینیم که از the عبور می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Bly traveled by ship, train, jinrikisha (a seat on wheels pulled by a man), sampan, horse, and donkey to make it.
[ترجمه گوگل]بلی برای ساختن آن با کشتی، قطار، جینریکیشا (صندلی روی چرخ ها که توسط مردی کشیده می شود)، سمپان، اسب و الاغ سفر کرد
[ترجمه ترگمان]Bly با کشتی، قطار، jinrikisha (یک صندلی بر روی چرخ های یک مرد)، sampan، اسب و الاغ حرکت کردند تا آن را بسازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Now and again we saw a worn - out sampan playing hide - and - seek with the fishes.
[ترجمه گوگل]بارها و بارها شاهد یک سمپان فرسوده بودیم که با ماهی ها مخفیانه بازی می کرد
[ترجمه ترگمان]حالا و دوباره یک sampan را دیدیم که در حال بازی کردن با ماهی ها مشغول بازی کردن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قایق سقف حصیری و بادبانی (اسم)
sampan

انگلیسی به انگلیسی

• small row boat commonly found in china and the far east

پیشنهاد کاربران

بپرس