samovar

/ˈsæməvɑːrr//ˈsæməvɑː/

معنی: سماور
معانی دیگر: (روسی) سماور، روسی است سماور

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a metal urn with an internal heating device and a spigot used esp. in Russia and other parts of the former Soviet Union to heat water for tea.

جمله های نمونه

1. the samovar fell on mahvash and scalded half of her body
سماور روی مهوش افتاد و نیمی از تن او را سوزاند.

2. the vapor coming out of the samovar
بخاری که از سماور بیرون می آمد

3. He forgot about the Opera House, the samovar, and home.
[ترجمه گوگل]خانه اپرا، سماور و خانه را فراموش کرد
[ترجمه ترگمان]به یاد خانه اپرا و سماور و خانه رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He bought the samovar as is from an antique dealer.
[ترجمه گوگل]سماور را همانطور که هست از یک عتیقه فروش خرید
[ترجمه ترگمان]سماور را هم از یک دلال عتیقه خریده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. When the samovar was empty, Rostov took up the cards and proposed a game of "Kings" with Marya Hendrihovna.
[ترجمه گوگل]وقتی سماور خالی شد، روستوف کارت ها را برداشت و پیشنهاد بازی "پادشاهان" با ماریا هندریوونا را داد
[ترجمه ترگمان]وقتی سماور خالی شد راستوف ورق ها را برداشت و با ماریا Hendrihovna بازی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Each car had a giant samovar full of hot tea that was served along with black bread by an elderly woman.
[ترجمه گوگل]هر ماشین یک سماور غول پیکر پر از چای داغ داشت که همراه با نان سیاه توسط یک خانم مسن سرو می شد
[ترجمه ترگمان]هر اتومبیل یک سماور بزرگ پر از چای داغ داشت که همراه با نان سیاه همراه با یک زن سالخورده سرو می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. After searching and seeking and hunting the Russian Samovar can now be yours!
[ترجمه گوگل]پس از جستجو و جستجو و شکار، سماور روسی اکنون می تواند مال شما باشد!
[ترجمه ترگمان]پس از جست و جوی و جست و جوی the روسی، حالا مال تو خواهد شد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The corridor – and in particular the all-important samovar dispensing boiling water at the end of it – was also the place to socialise.
[ترجمه گوگل]راهرو - و به ویژه سماور بسیار مهمی که در انتهای آن آب جوش می ریزد - همچنین محلی برای معاشرت بود
[ترجمه ترگمان]این راهرو - و مخصوصا سماور بسیار مهم که آب جوش را در انتهای آن ریخت - محل معاشرت هم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A specialist who authenticated the antique samovar.
[ترجمه گوگل]متخصصی که سماور عتیقه را تایید کرد
[ترجمه ترگمان]یک متخصص که این سماور عتیقه را تایید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We finished with an ice-cream sweet and mugs of hot tea from the samovar on the table.
[ترجمه گوگل]با یک بستنی شیرینی و لیوان های چای داغ از سماور روی میز کارمان را تمام کردیم
[ترجمه ترگمان]با یک فنجان چای شیرین و فنجان چای داغ که روی میز بود، کارمان تمام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Then old Peter took his big coat off and lifted down the samovar from the shelf.
[ترجمه گوگل]سپس پیتر پیر کت بزرگش را درآورد و سماور را از قفسه پایین آورد
[ترجمه ترگمان]آن وقت، پیتر پیر کتش را برداشت و سماور را از روی قفسه برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Old Peter threw in the lighted sticks and charcoal, and made a draught to draw the heat, and then set the samovar on the table with the little fire crackling in its inside.
[ترجمه گوگل]پیتر پیر، چوب های روشن و زغال چوب را به داخل انداخت و برای کشیدن گرما پیش نویسی کشید و سپس سماور را روی میز گذاشت که آتش کوچکی در داخل آن می ترقید
[ترجمه ترگمان]پیتر پیر چوب روشن و زغال چوب را پرتاب کرد و جرعه ای نوشید و سماور را روی میز گذاشت و آتش بخاری را روشن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Now the men had finished their beers and were stirring. They stood when Georgi rose from his chair behind the bar to fill his teacup at the steaming samovar.
[ترجمه گوگل]حالا مردها آبجوشان را تمام کرده بودند و مشغول هم زدن بودند وقتی جورجی از روی صندلی پشت میله بلند شد تا فنجان چایش را روی سماور بخار پز پر کند، ایستادند
[ترجمه ترگمان]اکنون مردان آبجو خود را جمع کرده بودند و تکان می خوردند هنگامی که Georgi از روی صندلی اش برخاسته و فنجان چایش را پر کرده بود، ایستاده بودند و فنجان چایش را پر می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سماور (اسم)
samovar

انگلیسی به انگلیسی

• metal urn for boiling water for tea (common in russia)

پیشنهاد کاربران

سماور
🗣️سَمُ وار
💠 Tighten it, so it can't get loose.
Pull. . . tie a knot.
Not too tight or the wood will come off.
What a shelter! It's wonderful!
Careful of your feet!
...
[مشاهده متن کامل]

I'll make some tea. . .
Hey, stop making that dust.
Can't you see we've a high - class tea - shop here?
Here you are Larry.
Thanks, so it's ready now.
It's good tea.
And no credit, old man.
You take me for a fool?
You've enough tea and sugar for a day or two.
You keep what you earn.
When you've made enough to buy another samovar. . .
You must return this to the hospital, where it belongs. Ok?
باید جوری بستش که وا نشه
صبر کن من سفت ش میکنم بعد گره بزن.
خیلی خب حالا بِکِش. . .
بِکِش. . سفت ش کن. . خوبه گره بزن.
اگه زیادی سفت ش کنی، اینور چوب میکشه بالا.
عجب سایبونی شده! تاق نما زدی!
بپا آب نریزه رو پات!
چای رو هم بار کردیم. .
آهای، چه خبرته. . چرا اینقدر گرد و خاک میکنی عمو.
مگه نمیبینی اینجا قهوه خونه اعیونی راه افتاده؟
بفرما آقا لَری.
دستت درد نکنه، دم کشید به این زودی.
به به. . به به. . . نه بدم نیس.
آره بابا چای خوبیه.
پیرمرد، نسیه ندی آاا.
نه آقا مگه خر شدم؟
ببین پدر. . قند و چای واسه ییکی - دو روزی داری.
هر چی هم که دراوردی نوش جونت.
اما یه چیزی بهت بگم. .
وقتی درآمدت اینقدر رفت بالا که تونستی یه سماور بخری. . بایست این سماور پس بدی. چون مال مریض خونه ست، قبول؟

بپرس