sami

جمله های نمونه

1. The Sami have strong views on environmental matters.
[ترجمه گوگل]سامی ها دیدگاه های قوی در مورد مسائل زیست محیطی دارند
[ترجمه ترگمان]سامی نظرات شدیدی درباره مسائل زیست محیطی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Sami Hyypia's long clearance was craftily controlled by Murphy.
[ترجمه گوگل]فاصله طولانی سامی هیپیا به طرز ماهرانه ای توسط مورفی کنترل شد
[ترجمه ترگمان]پاک سازی طولانی سامی Hyypia توسط مورفی کنترل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Everything is positive when you talk about Sami, so he'll get a great reception.
[ترجمه گوگل]وقتی در مورد سامی صحبت می کنید همه چیز مثبت است، بنابراین او با استقبال خوبی روبرو خواهد شد
[ترجمه ترگمان]وقتی درباره سامی حرف می زنی همه چیز مثبت است، بنابراین پذیرایی بزرگی انجام خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Germanic Norwegian language and the Finno-Ugric Sami languages are entirely unrelated.
[ترجمه گوگل]زبان نروژی ژرمنی و زبان های سامی فینو-اوگریک کاملاً بی ربط هستند
[ترجمه ترگمان]زبان آلمانی ژرمنی و زبان های Finno - Ugric سامی به کلی نامربوط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He did this so at least the little sami could die in his own parents'home.
[ترجمه گوگل]او این کار را انجام داد تا حداقل سامی کوچولو بتواند در خانه والدین خودش بمیرد
[ترجمه ترگمان]او این کار را کرد، دست کم این sami کوچک می توانست در خانه پدر و مادرش بمیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. SOT : SAMI AL JABER ( ARABIC ) THE TRAINING IS VERY GOOD.
[ترجمه گوگل]SOT: SAMI AL JABER (عربی) آموزش بسیار خوب است
[ترجمه ترگمان]SOT: sami AL (ARABIC)آموزش بسیار خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Language: The official language is Norwegian, Sami and Finnish are also spoken by small minorities.
[ترجمه گوگل]زبان: زبان رسمی نروژی است، سامی و فنلاندی نیز توسط اقلیت های کوچک صحبت می شود
[ترجمه ترگمان]زبان: زبان رسمی، نروژی، سامی و فنلاند نیز با اقلیت های کوچک صحبت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Sami Frey makes a great cop, always such a good actor, bad he doesn't act much.
[ترجمه گوگل]سامی فری یک پلیس عالی می سازد، همیشه بازیگر خوبی است، بد که زیاد بازی نمی کند
[ترجمه ترگمان]سامی فری همیشه یک پلیس عالی است، همیشه هم بازیگر خوبی است، بد کار نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Sami, YOU are always Captain of Anfield!
[ترجمه گوگل]سامی، تو همیشه کاپیتان آنفیلد هستی!
[ترجمه ترگمان]سامی، تو همیشه کاپیتان of هستی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Abdallah Sami Shehade regularly makes the dash for the border, usually under the cover of night.
[ترجمه گوگل]عبدالله سامی شهاده به طور مرتب برای مرز، معمولاً زیر پوشش شب، خط تیر می‌کشد
[ترجمه ترگمان]عبدالله سامی Shehade بطور مرتب برای مرز، معمولا زیر پوشش شب، رقابت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Once there was a little sami who studied Buddhism with a very wise Teacher.
[ترجمه گوگل]یک بار سامی کوچکی بود که بودیسم را نزد یک معلم بسیار خردمند مطالعه کرد
[ترجمه ترگمان]روزگاری یک sami کوچولو بود که مذهب بودا را با معلم بسیار باهوشی مطالعه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Sami has been the perfect example and also a fantastic Liverpool player.
[ترجمه گوگل]سامی نمونه کامل و همچنین بازیکن فوق العاده لیورپول بوده است
[ترجمه ترگمان]سامی هم نمونه کامل و هم یک بازیکن فوق العاده لیورپول بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. For 87 minutes we concentrated, but then Sami fell asleep and they scored a late goal.
[ترجمه گوگل]87 دقیقه تمرکز داشتیم، اما سامی خوابید و آنها یک گل دیرهنگام زدند
[ترجمه ترگمان]۸۷ دقیقه ما متمرکز شدیم، اما سپس سامی به خواب رفت و آن ها یک گل دیرهنگام به ثمر رساندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Sami Hyypia and Yossi Benayoun both started in Finland as Israel were beaten 2 - 0 .
[ترجمه گوگل]سامی هیپیا و یوسی بنایون هر دو در فنلاند شروع کردند و اسرائیل با نتیجه 2 - 0 شکست خورد
[ترجمه ترگمان]سامی Hyypia و یوسی Benayoun هر دو در فنلاند آغاز به کار کردند و اسرائیل ۲ بر ۰ مغلوب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• any of the languages spoken by the sami
member of a finnic people who inhabit lapland
male or female first name (short form of samuel or samantha)

پیشنهاد کاربران

بپرس