1. A good Samaritan offered us a room in his house.
[ترجمه گوگل]یک سامری خوب اتاقی در خانه اش به ما پیشنهاد داد
[ترجمه ترگمان]سامری \"یه اتاق تو خونه ش به ما پیشنهاد داد\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. A large number of Good Samaritan heart patients benefit from the stress echo test.
[ترجمه گوگل]تعداد زیادی از بیماران قلبی سامری خوب از تست استرس اکو بهره می برند
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی از بیماران قلبی Good از تست بازتاب استرس بهره مند خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He works as a Samaritan.
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک سامری کار می کند
[ترجمه ترگمان]به عنوان \"سامری\" کار میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The Samaritan religion is an offshoot of Judaism.
[ترجمه گوگل]مذهب سامری شاخه ای از یهودیت است
[ترجمه ترگمان]مذهب Samaritan یک شاخه از یهودیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. And so we return to that familiar Good Samaritan, Uncle Sam.
[ترجمه گوگل]و بنابراین به آن سامری خوب آشنا، عمو سام، باز می گردیم
[ترجمه ترگمان]\"و به این نتیجه می رسیم که\" سامری \"خوب، عمو\" سام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Posing as a Good Samaritan, the contractor would alert the homeowner and try to make a deal to repaint the house.
[ترجمه گوگل]پیمانکار با ظاهر شدن به عنوان یک سامری خوب، به صاحب خانه هشدار می داد و سعی می کرد برای رنگ آمیزی مجدد خانه معامله کند
[ترجمه ترگمان]ژست دهی به عنوان یک Samaritan خوب، پیمان کار می تواند صاحب خانه را آگاه کند و سعی کند تا معامله ای انجام دهد تا خانه را تمیز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. In what ways can you be a Good Samaritan to your neighbor this week?
[ترجمه گوگل]در این هفته از چه راه هایی می توانید برای همسایه خود سامری خوبی باشید؟
[ترجمه ترگمان]چطور میتونی این هفته \"سامری\" خوب باشی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. She was a "good samaritan" with a "Mother Courage" nature, referencing the Brecht character who believes she can do good in a bad world.
[ترجمه گوگل]او یک "سامری خوب" با طبیعت "مادر شجاع" بود و به شخصیت برشت اشاره می کرد که معتقد است می تواند در دنیای بد خوبی انجام دهد
[ترجمه ترگمان]او با اشاره به شخصیت brecht که معتقد است او می تواند در دنیای بد عملکرد خوبی داشته باشد، یک \"samaritan خوب\" بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The Samaritan woman is presented as a model of a woman missionary.
[ترجمه گوگل]زن سامری به عنوان الگوی یک مبلغ زن معرفی می شود
[ترجمه ترگمان]زن Samaritan به عنوان مدل یک مبلغ مذهبی زن معرفی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The kind Samaritan, instead ofpassing by, stopped to help this person in need.
[ترجمه گوگل]سامری مهربان به جای گذر، برای کمک به این فرد نیازمند ایستاد
[ترجمه ترگمان]سامری \"،\" سامری \"، به جای\" ofpassing \"، متوقف شد تا به این شخص نیاز داشته باشه\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. But a Samaritan traveler who came upon him was moved with compassion at the sight.
[ترجمه گوگل]اما یک مسافر سامری که بر او وارد شد، از این منظره دلسوزی کرد
[ترجمه ترگمان]اما مسافری سامری که بر او چیره شد از دیدن او متاثر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Good Samaritan who cared for a man beaten and robbed by thugs.
[ترجمه گوگل]سامری خوب که از مردی مراقبت می کرد که توسط اراذل و اوباش کتک خورده و دزدیده شده بود
[ترجمه ترگمان]سامری \"خوب که به یه مردی که کتک زده بود و از thugs دزدی کرده بود\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Stupefied, the group looked back at the Samaritan and remained speechless.
[ترجمه گوگل]گروه مات و مبهوت به سامری نگاه کردند و لال ماندند
[ترجمه ترگمان]گروه دوباره به سامری نگاه کردند و ساکت ماندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. A good Samaritan eventually came to her rescue.
[ترجمه گوگل]سرانجام یک سامری خوب به نجات او آمد
[ترجمه ترگمان]یه \"سامری\" خوب بالاخره به نجات اون اومد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. My neighbour a good Samaritan when I sprained my ankle.
[ترجمه گوگل]همسایه من یک سامری خوب بود که مچ پایم پیچ خورد
[ترجمه ترگمان]همسایه من \"سامری\" خوب وقتی که مچ پام رگ به رگ شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید