اسم ( noun )
• (1) تعریف: the act of saving property from destruction, esp. the rescue of a ship or its cargo from fire or shipwreck.
• مترادف: reclamation, recovery, retrieval
• مشابه: rescue
• مترادف: reclamation, recovery, retrieval
• مشابه: rescue
- The salvage of the leaking vessel seemed impossible.
[ترجمه گوگل] نجات کشتی در حال نشت غیرممکن به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان] نجات کشتی به نظر غیرممکن می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] نجات کشتی به نظر غیرممکن می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: the property that is saved in this way.
• مترادف: scrap
• متضاد: jettison
• مترادف: scrap
• متضاد: jettison
- The salvage was hauled to the shore.
[ترجمه گوگل] نجات به ساحل کشیده شد
[ترجمه ترگمان] The به ساحل کشیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] The به ساحل کشیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: the money that is paid to people who voluntarily help in such an effort.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: salvages, salvaging, salvaged
مشتقات: salvageable (adj.)
حالات: salvages, salvaging, salvaged
مشتقات: salvageable (adj.)
• (1) تعریف: to save or rescue (all or part of something) from harm or destruction.
• مترادف: recover, save
• متضاد: jettison
• مشابه: redeem, regain, rescue, retrieve
• مترادف: recover, save
• متضاد: jettison
• مشابه: redeem, regain, rescue, retrieve
- We salvaged all we could from our home after the flood.
[ترجمه آیدا] ما بعد از سیل هر چیزی را که تونستیم از خونه نجات دادیم.|
[ترجمه گوگل] پس از سیل هر چه در توان داشتیم از خانه خود نجات دادیم[ترجمه ترگمان] ما همه تونستیم از خونه - مون بعد از سیل، از خونه - مون فرار کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Much of the ship's cargo was salvaged from the wreckage.
[ترجمه گوگل] بسیاری از محموله های کشتی از لاشه هواپیما نجات یافتند
[ترجمه ترگمان] قسمت زیادی از محموله کشتی از زیر آوار بیرون کشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] قسمت زیادی از محموله کشتی از زیر آوار بیرون کشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- After her crushing defeat, we doubted she could salvage her reputation.
[ترجمه گوگل] پس از شکست سخت او، ما شک داشتیم که او بتواند شهرت خود را حفظ کند
[ترجمه ترگمان] بعد از شکست او، شک داشتیم که بتواند شهرتش را نجات دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] بعد از شکست او، شک داشتیم که بتواند شهرتش را نجات دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to keep (the parts of something that remain intact after a destructive event) for later use.
• مترادف: recover, save
• مشابه: reclaim, recondition, rescue, retrieve
• مترادف: recover, save
• مشابه: reclaim, recondition, rescue, retrieve