salutation

/sæljuːˈteɪʃn̩//ˌsæljuːˈteɪʃn̩/

معنی: سلام، تعارف، درود، تهنیت، سلام اول نامه
معانی دیگر: سلام و تعارف، درودگویی، ادای احترام

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a gesture or expression of greeting or courtesy, such as a handshake.
مشابه: compliment, salute

(2) تعریف: the introductory word or phrase used as a greeting in a letter.

جمله های نمونه

1. Jackson nodded a salutation.
[ترجمه ستایس] جکسون سرش را به نشانه احترام تکان داد
|
[ترجمه گوگل]جکسون سرش را به نشانه سلام تکان داد
[ترجمه ترگمان]جکسون سرش را به علامت موافقت تکان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He raised his hand in salutation.
[ترجمه محمدصادق پیشوایی] او دستانش را به عنوان سلام بلند کرد .
|
[ترجمه گوگل]دستش را به نشانه سلام بلند کرد
[ترجمه ترگمان]آقای نای تلی دستش را بلند کرد و گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The letter started off not with a personal salutation but in black letters: Jai Shiva Shankar!
[ترجمه گوگل]نامه نه با سلام شخصی بلکه با حروف سیاه آغاز شد: جای شیوا شانکار!
[ترجمه ترگمان]این نامه نه با یک سلام شخصی بلکه با حروف سیاه: Jai شانکار)شروع به کار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Since only the address and salutation differ for each letter, we will not insert variable names.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که فقط آدرس و سلام برای هر حرف متفاوت است، نام متغیرها را وارد نمی کنیم
[ترجمه ترگمان]از آنجا که تنها آدرس و salutation برای هر حرف متفاوت است، نام های متغیری را وارد نمی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Press Enter twice-once to end the salutation, a second time to insert a blank line.
[ترجمه گوگل]دوبار Enter را برای پایان دادن به سلام و بار دوم برای درج یک خط خالی فشار دهید
[ترجمه ترگمان]دوبار فشار دهید - یک بار برای پایان دادن به salutation، بار دوم برای درج یک خط خالی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The salutation of the letter said, " Dear John. "
[ترجمه گوگل]در سلام نامه آمده بود: جان جان
[ترجمه ترگمان]سلام نامه گفت: \" جان عزیز \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Hehis hands above his head in the same salutation he fell.
[ترجمه محمدصادق پیشوایی] او در حالی که دستانش را به علامت سلام گفتن بالا گرفته بود ، افتاد
|
[ترجمه گوگل]دست های ههی بالای سرش در همان سلامی که افتاد
[ترجمه ترگمان]دست ها را بالای سر خود در همان حال تعظیم فرود آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The salutation of me Paul with mine own hand.
[ترجمه گوگل]سلام من پل با دست خودم
[ترجمه ترگمان]با دست خودم پل هم سلام و تعارف کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She threw a kiss as a salutation.
[ترجمه گوگل]بوسه ای به عنوان سلام پرتاب کرد
[ترجمه ترگمان]او با بوسه ای خداحافظی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The salutation and complimentary close are omitted in the block format.
[ترجمه گوگل]ادای احترام و بستن تعارف در قالب بلوک حذف شده است
[ترجمه ترگمان]سلام و تهنیت گویان در قالب بلوک حذف می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Technically, Sun Salutation or Surya Namaskar is not an asana, but a series of gentle flowing movements synchronized with the breath.
[ترجمه گوگل]از نظر فنی، سلام بر خورشید یا سوریا ناماسکار یک آسانا نیست، بلکه یک سری حرکات روان و ملایم هماهنگ با نفس است
[ترجمه ترگمان]از لحاظ فنی، سان Salutation یا سوریا Namaskar یک asana نیست، اما یک سری حرکات آرام آرام با نفس هماهنگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This Salutation is shown as a complete flow.
[ترجمه گوگل]این سلام به صورت یک جریان کامل نشان داده شده است
[ترجمه ترگمان]این Salutation به صورت یک جریان کامل نشان داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The boat tooted its whistle in salutation.
[ترجمه گوگل]قایق سوت خود را به نشانه سلام به صدا درآورد
[ترجمه ترگمان]قایق با سوت خود سوت می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Such is the salutation of rhe dawn!
[ترجمه گوگل]سلام سحر چنین است!
[ترجمه ترگمان]این سلام طلوع خورشید است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The salutation by the hand of me Paul. Remember my bonds.
[ترجمه گوگل]سلام توسط من پل پیوندهای من را به خاطر بسپار
[ترجمه ترگمان] \"سلام،\" پائول بندها را به خاطر داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سلام (اسم)
regard, ave, greeting, salute, salutation, salaam, hail, hullo

تعارف (اسم)
compliment, salutation, chivalry, comity

درود (اسم)
regard, compliment, greeting, salute, salutation, hail

تهنیت (اسم)
greeting, salutation, hail, congratulation

سلام اول نامه (اسم)
salutation

انگلیسی به انگلیسی

• expression of greeting or goodwill at the beginning of a letter (such as "dear sir", etc.)
salutation or a salutation is a greeting to someone; a formal word.
a salutation in a letter is the phrase that is used at the beginning of the letter, for example `dear sir' or `dear jim'; a formal word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : salute
✅️ اسم ( noun ) : salute / salutation
✅️ صفت ( adjective ) : salutary
✅️ قید ( adverb ) : _
تکبیر
خطاب محترمانه/دوستانه اول نامه

بپرس