• (1)تعریف: a gesture or expression of greeting or courtesy, such as a handshake. • مشابه: compliment, salute
• (2)تعریف: the introductory word or phrase used as a greeting in a letter.
جمله های نمونه
1. Jackson nodded a salutation.
[ترجمه ستایس] جکسون سرش را به نشانه احترام تکان داد
|
[ترجمه گوگل]جکسون سرش را به نشانه سلام تکان داد [ترجمه ترگمان]جکسون سرش را به علامت موافقت تکان داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He raised his hand in salutation.
[ترجمه محمدصادق پیشوایی] او دستانش را به عنوان سلام بلند کرد .
|
[ترجمه گوگل]دستش را به نشانه سلام بلند کرد [ترجمه ترگمان]آقای نای تلی دستش را بلند کرد و گفت: [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The letter started off not with a personal salutation but in black letters: Jai Shiva Shankar!
[ترجمه گوگل]نامه نه با سلام شخصی بلکه با حروف سیاه آغاز شد: جای شیوا شانکار! [ترجمه ترگمان]این نامه نه با یک سلام شخصی بلکه با حروف سیاه: Jai شانکار)شروع به کار کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Since only the address and salutation differ for each letter, we will not insert variable names.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که فقط آدرس و سلام برای هر حرف متفاوت است، نام متغیرها را وارد نمی کنیم [ترجمه ترگمان]از آنجا که تنها آدرس و salutation برای هر حرف متفاوت است، نام های متغیری را وارد نمی کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Press Enter twice-once to end the salutation, a second time to insert a blank line.
[ترجمه گوگل]دوبار Enter را برای پایان دادن به سلام و بار دوم برای درج یک خط خالی فشار دهید [ترجمه ترگمان]دوبار فشار دهید - یک بار برای پایان دادن به salutation، بار دوم برای درج یک خط خالی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The salutation of the letter said, " Dear John. "
[ترجمه گوگل]در سلام نامه آمده بود: جان جان [ترجمه ترگمان]سلام نامه گفت: \" جان عزیز \" [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Hehis hands above his head in the same salutation he fell.
[ترجمه محمدصادق پیشوایی] او در حالی که دستانش را به علامت سلام گفتن بالا گرفته بود ، افتاد
|
[ترجمه گوگل]دست های ههی بالای سرش در همان سلامی که افتاد [ترجمه ترگمان]دست ها را بالای سر خود در همان حال تعظیم فرود آورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The salutation of me Paul with mine own hand.
[ترجمه گوگل]سلام من پل با دست خودم [ترجمه ترگمان]با دست خودم پل هم سلام و تعارف کردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. She threw a kiss as a salutation.
[ترجمه گوگل]بوسه ای به عنوان سلام پرتاب کرد [ترجمه ترگمان]او با بوسه ای خداحافظی کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The salutation and complimentary close are omitted in the block format.
[ترجمه گوگل]ادای احترام و بستن تعارف در قالب بلوک حذف شده است [ترجمه ترگمان]سلام و تهنیت گویان در قالب بلوک حذف می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Technically, Sun Salutation or Surya Namaskar is not an asana, but a series of gentle flowing movements synchronized with the breath.
[ترجمه گوگل]از نظر فنی، سلام بر خورشید یا سوریا ناماسکار یک آسانا نیست، بلکه یک سری حرکات روان و ملایم هماهنگ با نفس است [ترجمه ترگمان]از لحاظ فنی، سان Salutation یا سوریا Namaskar یک asana نیست، اما یک سری حرکات آرام آرام با نفس هماهنگ است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. This Salutation is shown as a complete flow.
[ترجمه گوگل]این سلام به صورت یک جریان کامل نشان داده شده است [ترجمه ترگمان]این Salutation به صورت یک جریان کامل نشان داده شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The boat tooted its whistle in salutation.
[ترجمه گوگل]قایق سوت خود را به نشانه سلام به صدا درآورد [ترجمه ترگمان]قایق با سوت خود سوت می زد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Such is the salutation of rhe dawn!
[ترجمه گوگل]سلام سحر چنین است! [ترجمه ترگمان]این سلام طلوع خورشید است! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The salutation by the hand of me Paul. Remember my bonds.
[ترجمه گوگل]سلام توسط من پل پیوندهای من را به خاطر بسپار [ترجمه ترگمان] \"سلام،\" پائول بندها را به خاطر داشته باشید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• expression of greeting or goodwill at the beginning of a letter (such as "dear sir", etc.) salutation or a salutation is a greeting to someone; a formal word. a salutation in a letter is the phrase that is used at the beginning of the letter, for example `dear sir' or `dear jim'; a formal word.