salon

/səˈlɑːn//ˈsælɒn/

معنی: تالار، سالن، مشروبفروشی
معانی دیگر: مغازه، (فرانسه) اتاق مهمانخانه، گردهمایی هنری یا ادبی (به ویژه در منزل اعیانی)، تالار نمایشگاه، اتاق نمایش آثار هنری، نمایشگاه، سالن زیبایی، رستوران

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a stylish room in a large house or apartment used for receiving and entertaining guests.

(2) تعریف: a regular gathering in such a room, esp. of artists and intellectuals.

(3) تعریف: a business establishment that deals in fashion and style, such as a beauty or hair salon.

(4) تعریف: an art gallery or exhibition hall, or an exhibit of art work.
مشابه: gallery

جمله های نمونه

1. beauty salon
آرایشگاه (زنانه)

2. My hairdresser has opened a new salon.
[ترجمه گوگل]آرایشگاه من یک سالن جدید افتتاح کرده است
[ترجمه ترگمان]آرایشگر من یک سالن جدید باز کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She received a cosmetic makeover at a beauty salon as a birthday gift.
[ترجمه گوگل]او یک آرایش آرایشی در یک سالن زیبایی به عنوان هدیه تولد دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]او به عنوان هدیه تولد در یک سالن زیبایی ظاهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Renee was the top stylist at the salon.
[ترجمه گوگل]رنه برترین استایلیست سالن بود
[ترجمه ترگمان]رنه بهترین متخصص این سالن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A boutique and beauty salon are conveniently located within the grounds.
[ترجمه گوگل]یک بوتیک و سالن زیبایی به راحتی در محوطه قرار دارد
[ترجمه ترگمان]یک سالن زیبایی و بوتیک به راحتی در محوطه قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Well, there's a brand new salon in London that may have the answer to all your dreams.
[ترجمه گوگل]خوب، یک سالن کاملاً جدید در لندن وجود دارد که ممکن است پاسخ تمام رویاهای شما را داشته باشد
[ترجمه ترگمان]خب، یک سالن جدید در لندن هست که ممکن است پاسخ تمام dreams را داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We came into a sort of salon, where everything in sight was old and soft-a mark of wealth.
[ترجمه گوگل]وارد نوعی سالن شدیم که در آن همه چیز قدیمی و نرم بود - نشانه‌ای از ثروت
[ترجمه ترگمان]ما به یک سالن سالن رسیدیم که همه چیز در نظرش قدیمی و نرم بود - نشان ثروت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Though with its own entrance, the photographic Salon occupied an area tout a cote that reserved for painting and sculpture.
[ترجمه گوگل]اگرچه سالن عکاسی با ورودی خود، منطقه‌ای را اشغال کرده بود که برای نقاشی و مجسمه‌سازی در نظر گرفته شده بود
[ترجمه ترگمان]سالن عکاسی با این که با ورود خود آن را اشغال کرده بود، قسمتی از a را که برای نقاشی و مجسمه سازی در نظر گرفته شده بود، اشغال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Our salon staff will always give a free consultation for both haircare and styling needs.
[ترجمه گوگل]کارکنان سالن ما همیشه برای نیازهای مراقبت از مو و حالت دادن به آنها مشاوره رایگان می دهند
[ترجمه ترگمان]پرسنل سالن ما همیشه یک مشاوره رایگان برای both و نیازهای styling ارائه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. For appointments call the salon on.
[ترجمه گوگل]برای قرار ملاقات با سالن تماس بگیرید
[ترجمه ترگمان]برای قرار ملاقات، سالن را روشن بگذارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. For details of your nearest Glemby salon offering G call.
[ترجمه گوگل]برای جزئیات نزدیکترین سالن گلمبی که ارائه می دهد G تماس بگیرید
[ترجمه ترگمان]برای جزییات بیشتر سالن Glemby که تماس G را ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He has been known to ban from his salon journalists who have criticised Saint Laurent's more feeble efforts.
[ترجمه گوگل]او شناخته شده است که خبرنگارانی را که از تلاش‌های ضعیف‌تر سنت لوران انتقاد کرده‌اند، از سالن خود محروم می‌کند
[ترجمه ترگمان]او از روزنامه نگاران سالون وی که از تلاش های ضعیف سنت لوران انتقاد کرده اند، شناخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The glitterati of Hollywood are flocking to Janet Vaughan's nail salon.
[ترجمه گوگل]زرق و برق های هالیوود به سالن ناخن جانت وان هجوم می آورند
[ترجمه ترگمان]The هالیوود به سالن میخ Janet s هجوم آورده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. One of the prizes was a makeover at a top beauty salon.
[ترجمه گوگل]یکی از جوایز، تغییر چهره در یک سالن زیبایی بود
[ترجمه ترگمان]یکی از جوایز به یک محفل بزرگ زیبایی بدل شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تالار (اسم)
hall, amphitheater, chamber, salon, saloon, tolbooth, tollbooth

سالن (اسم)
hall, salon, lounge

مشروبفروشی (اسم)
salon, saloon

انگلیسی به انگلیسی

• drawing room, reception room; gathering of intellectuals or leaders in a drawing room; art gallery, exhibition hall for works of art; beauty parlor, business offering services related to fashion or beauty
a salon is a place where hairdressers or beauticians work.
a salon is also a shop where smart, expensive clothes are sold.

پیشنهاد کاربران

آرایشگاه هم معنی می ده ( این کلمه آمریکایی بوده و معادل کلمه "hairdresser" انگلیسی بریتانیایی می باشد )
اتاق پذیرایی، اتاق نشیمن، مهمانخانه، شاه نشین.
🔊 دوستان دقت کنید که تلفظ درست این کلمه {سَلآن} و {سِلآن} می باشد
salon یعنی سالن زیبایی ولی saloon یعنی میخانه یا شراب فروشی

بپرس