معنی: ماهی ازاد، ماهی آزاد، قزل الامعانی دیگر: (جانور شناسی) ماهی آزاد، سالمون (تیره ی salmonidae به ویژه جنس های oncorhynchus و salmo که گوشت آنها کمی سرخ رنگ است)
• (1)تعریف: any of various edible saltwater fishes with tender, pinkish flesh that are related to trout, inhabit waters in the north, and characteristically swim up streams to spawn in fresh water.
- We fished for salmon in the icy cold stream.
[ترجمه گوگل] ماهی قزل آلا را در نهر سرد یخی صید کردیم [ترجمه ترگمان] ماهی آزاد را در آب سرد و سرد دنبال می کردیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Eating salmon regularly has been shown to have health benefits.
[ترجمه گوگل] ثابت شده است که خوردن ماهی سالمون به طور منظم فواید سلامتی دارد [ترجمه ترگمان] خوردن ماهی سالمون به صورت منظم فواید سلامتی دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: a light pink color with a yellow or orange hue.
- I think salmon would be a nice color on this wall.
[ترجمه گوگل] من فکر می کنم سالمون یک رنگ خوب در این دیوار خواهد بود [ترجمه ترگمان] فکر می کنم سالمون یک رنگ خوب روی این دیوار باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. salmon bucking against a stiff current
ماهی های آزاد که در جهت مخالف جریان شدید آب حرکت می کردند
2. salmon go up the river to spawn
آزاد ماهی ها برای تخم ریزی به بالای رود خانه می روند.
3. landlocked salmon
ماهی آزاد محدود به آب شیرین
4. indians learn how to spear a salmon
سرخپوستان ماهیگیری با نیزه را می آموزند.
5. The salmon was alive and kicking when it was dragged out of the river.
[ترجمه گوگل]ماهی قزل آلا وقتی از رودخانه بیرون کشیده شد زنده بود و لگد می زد [ترجمه ترگمان]ماهی آزاد زنده بود و وقتی از رودخانه بیرون کشیده می شد، لگد می زد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Thousands of young salmon and trout have been killed by the pollution.
[ترجمه گوگل]هزاران ماهی آزاد و قزل آلای جوان در اثر آلودگی کشته شده اند [ترجمه ترگمان]هزاران ماهی سالمون و قزل آلای جوان در اثر این آلودگی به هلاکت رسیدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I ordered a fine fillet of salmon.
[ترجمه شان] من یک فیله اعلا {مرغوب ) ماهی سامن سفارش دادم.
|
[ترجمه گوگل]من یک فیله ماهی آزاد سفارش دادم [ترجمه ترگمان]دستور داد یک فیله ماهی قزل آلا به من داده شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Poach the salmon in white wine and water.
[ترجمه گوگل]ماهی سالمون را در شراب سفید و آب بپزید [ترجمه ترگمان]ماهی قزل آلا در شراب سفید و آب [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. They fished the loch for salmon.
[ترجمه گوگل]آنها از دریاچه ماهی قزل آلا ماهی گرفتند [ترجمه ترگمان]آن ها لاک را برای ماهی قزل آلا صید کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. I had salmon for my main course.
[ترجمه گوگل]من برای غذای اصلی ماهی سالمون خوردم [ترجمه ترگمان]من برای شرکت مین ماهی قزل آلا گرفتم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Smoked salmon was considered an expensive delicacy.
[ترجمه گوگل]ماهی قزل آلا دودی یک غذای لذیذ گران قیمت محسوب می شد [ترجمه ترگمان]ماهی دودی یک غذای گران قیمت به حساب می آمد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I hooked a 20-pound salmon last week.
[ترجمه گوگل]هفته گذشته یک ماهی آزاد 20 پوندی را قلاب کردم [ترجمه ترگمان] هفته پیش یه ماهی قزل آلا گرفتم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He landed a huge salmon.
[ترجمه گوگل]او ماهی قزل آلا عظیمی را فرود آورد [ترجمه ترگمان] اون یه ماهی آزاد رو فرود آورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Scotland's wild salmon population is in danger of being overwhelmed by the farmed variety.
[ترجمه گوگل]جمعیت ماهی قزل آلا وحشی اسکاتلند در خطر غلبه بر گونه های پرورشی است [ترجمه ترگمان]جمعیت سالمون وحشی اسکاتلند در خطر غرق شدن توسط تنوع پرورشی قرار دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. We dined on salmon and strawberries.
[ترجمه گوگل]ما با ماهی سالمون و توت فرنگی شام خوردیم [ترجمه ترگمان]شام ماهی قزل آلا و توت فرنگی خوردیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. Herring is the poor man's salmon.
[ترجمه گوگل]شاه ماهی قزل آلا مرد فقیر است [ترجمه ترگمان]Herring قزل آلا مرد بیچاره است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
ماهی ازاد (اسم)
fingerling, salmon
ماهی آزاد (اسم)
salmon
قزل الا (اسم)
salmon
تخصصی
[صنایع غذایی] ماهی ازاد، قزل الا
انگلیسی به انگلیسی
• species of edible marine fish that spawns in freshwater and has tender pinkish flesh (native to northern waters); light pink color a salmon is a large silver-coloured fish that can be eaten. salmon is also the edible flesh of the fish.
پیشنهاد کاربران
salmon ( n ) ( s�mən ) =a large fish with silver skin and pink flesh that is used for food. Salmon live in the ocean but swim up rivers to lay their eggs.
رنگ گل بهی ماهی سالمون
🔊 دوستان دقت کنید که تلفظ درست این کلمه {سَمِن} می باشد ( حرف l سایلنت است )